تودرتویی

مترادف ها

intricacy (اسم)
پیچیدگی، بغرنجی، ریزه کاری، تودرتویی

nesting (اسم)
تودرتویی، اشیانهای بودن

فارسی به عربی

تعقید

پیشنهاد کاربران

بپرس