توخن

لغت نامه دهخدا

توخن. [ ت َ وَخ ْ خ ُ ]( ع مص ) آهنگ کردن به چیزی ، خیر باشد یا شر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

آهنگ کردن به چیزی خیر باشد یا شر .

پیشنهاد کاربران

خن در ناحیه جنوب کشور معنی انبار کشتی یابه انبار لنج می گویند
توخِن نام طایفه ای اصیل از ایل بزرگ حسنوند
توخن. توخنی. شهرت طایفه ایی در کرمانشاه اسلام ابادغرب سراب شیان در ضلع شمالی دهستان شیان وجود آتشکده درشمال روستایی شیان این واقعیت را اثبات میکندو قدمت آن را به دوره هخامنشیان دانسته اند. به گفته ایی
...
[مشاهده متن کامل]
بزرگان از شیراز امده اند . . اینها شیرازی نبوده وکلهر اعزامی زمان شاه اسماعیل به شیراز جهت جلوگیری از پرتقال بوده اند.

توخن از دو قسمت تو. و خن گرفته شده. تو به معنی درون و پی در پی. خن به معنی سرود آواز نغمه.

بپرس