توخش

لغت نامه دهخدا

توخش. [ ت َ وَ ] ( اِ ) بمعنی کشیدن باشد مطلقاً. ( برهان ) ( آنندراج ). رسم و کشیدگی و نقش. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تخشیدن و لسان العجم شعوری ج 1 ص 280 شود.

فرهنگ فارسی

به معنی کشیدن باشد مطلقا رسم و کشیدگی و نقش .

پیشنهاد کاربران

بپرس