توجع
مترادف توجع: اندوهمندی، تالم، دردمندی، دردناکی ، دردناک شدن، دردمند شدن، نالیدن
متضاد توجع: سلامت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) ۲ - دردناک شدن نالیدن از درداز درد شکایت کردن . ۳ - همدردی کردن ( باکسی ) اندوه خوردن ( برای کسی ) . ۴ - ( اسم ) دردناکی دردمندی . ۵ - همدردی . جمع : توجعات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دردناک شدن.
۳. از درد نالیدن، شِکوه از درد کردن.
۴. برای کسی اندوه خوردن و اظهار همدردی کردن.
پیشنهاد کاربران
دردمند شدن
مبتلا شدن
اندوهگین شدن
تالم داشتن
همدردی کردن
. . . من باری خود را مصیبت زده کردم و توجع و تحسر سود نخواهد داشت.
کلیله و دمنه
مبتلا شدن
اندوهگین شدن
تالم داشتن
همدردی کردن
. . . من باری خود را مصیبت زده کردم و توجع و تحسر سود نخواهد داشت.
کلیله و دمنه