توجد

لغت نامه دهخدا

توجد. [ ت َ وَج ْ ج ُ ] ( ع مص ) شکایت نمودن بی خوابی و جز آن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شکایت کردن از امری ، یقال : لایتوجد سهر لیله ؛ ای لایشکو ما مسه من مشقة. ( از اقرب الموارد ). || اندوهگین شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دوست داشتن آن زن را: توجد بفلانة؛ احبها. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس