توتیر. [ ت َ تی ] ( ع مص ) کمان به زه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). زه بر کمان کردن. ( زوزنی ). سخت گردانیدن زه کمان را یا به زه کردن آن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || یقال :وتّر الصلوة؛ ای وترها. ( منتهی الارب ). بمعنی وتر الصلوة است ؛ یعنی وتر کرد نماز را. ( ناظم الاطباء ). وترالمصلی او وتر الصلاة؛ صلی الوتر. ( اقرب الموارد ).