توتی

/tuti/

لغت نامه دهخدا

توتی. ( اِ ) توتک است و معرب آن توطی ( کذا ) است. ( فرهنگ جهانگیری ). مرغ معروف که طوطی گویند. ( فرهنگ رشیدی ). طوطی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به طوطی شود. || جهاز. کشتی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ). کشتی ، و شاهد آن به نظر نرسید و در قاموس نوتی ( به ضم نون ) بمعنی کشتی بان گفته. ( فرهنگ رشیدی ). در جهانگیری گفته توتی جهاز وکشتی ، شاهد آن بنظر نرسیده... ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). قسمی قایق که در نیزار سیستان برای حمل مال التجاره از مرداب بکار برند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || جهاز عروس و رخت عروس. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

طوطی
توتک است و معرب آن توطی است . مرغ معروف که طوطی گویند . یا جهاز کشتی .

فرهنگ عمید

= طوطی

گویش مازنی

/toti/ تاب

دانشنامه عمومی

توتی (بازیکن فوتبال). توتی ( انگلیسی: Tote؛ زادهٔ ۲۳ نوامبر ۱۹۷۸ ) بازیکن فوتبال اهل اسپانیا است.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به باشگاه فوتبال هرکولس، باشگاه فوتبال رئال مادرید سی، باشگاه فوتبال اتلتیکو مادرید، باشگاه فوتبال رئال مادرید، باشگاه فوتبال رئال بتیس، باشگاه فوتبال رئال وایادولید، باشگاه فوتبال رئال مادرید کاستیا، باشگاه فوتبال بنفیکا، و باشگاه فوتبال مالاگا اشاره کرد.
عکس توتی (بازیکن فوتبال)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

توتّی (tutti)
در آثار سازی، به خصوص کنسرتوها، اصطلاحی برای اشاره به پاساژهایی که در آن ها تمامی نوازندگان ارکستر، در تقابل با تکنواز(ها) و گاهی همراه با آن(ها) باید بنوازند.

پیشنهاد کاربران

توتی ( Tuti ) پرنده ای است که به غلط نامش را با ط می نویسند.
واژهٔ طوطی معرب واژهٔ �توتی� پارسی است از ریشه ی واژه ی توت مربوط به زبان کرمانی ( t� ) ، مازندرانی ( تیر ) ، ( تیر ) ، خوارزمی از ( twt ) ، واخی tыt، tыẟ، Munji tūy، Parachi tī، Waneci ( tūwa، təwā ) ، سانسکریت तूत ( tūta ) ، तूद ( tūda ) ، ( लू کشمیری ) تول ) ، تُل ( تول ) ، اودیا ତୁଳ ( توحا ) و غیره، همه به معنی توت است. جهت وام گیری بین واژه های ایرانی و هند و آریایی مورد مناقشه است. معنای آن پرنده ای سبز رنگ است که به علت خوردن توت به آن توتی می گویند، هر چند که در عربی به این کلمه برای نامیدن این پرنده استفاده نمی شود. در زبان اردو و نیز به زبان هندی آن را �طوطا� می نامند و شکرشکن، شکرفشان، شکرمقال، شکرین مقال، شیرین زبان، شیرین سخن، بلبل زبان خوش نوا و خوش حرف از صفات او هستند. در ادبیات پارسی و به ویژه در میان اشعار شعرایی چون مولوی و عطار از طوطی و صفاتش که غالباً آمیخته با صفاتی انسانی است، به نیکی یاد شده است کلمهٔ طوطی در زبان فرانسوی toto گفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها. Asatrian, Garnik ( 2011 ) A Comparative Vocabulary of Central Iranian Dialects‎ ( Persian ) , Tehran: Safir Ardehal Publications, page 397
hombabaaH4z2AB4yur2f9l1613421751. pdf
………………
Borjian, Habib ( 2010 ) “Nes�b - e Tabari Revisited: A Mazandarani Glossary from the Nineteenth Century”, Acta Orientalia Academiae Scientiarum Hungaricae‎, volume 63, number 1, page 53b of 39–62
https://www. academia. edu/8074681/_Nesâb - e_Tabari_Revisited_A_Mazandarani_Glossary_from_the_Nineteenth_Century_
………………….
Borjian, Habib ( 2003 ) “Oroš nkataṙumner Mazandarani barbaṙi baġajaynakan hamakargi cagman šurǰ. Hin iranakan *t, *d ew *θ [Notes on the origins of Mazandarani consonant system: Old Iranian *t, *d and *θ]”, in Orientalia. EPH Arewelagitutʻyan fakulteti eritasard dasaxosneri ew aspirantneri gitakan hodvacneri žoġovacu‎ ( in Armenian ) , volume I, Yerevan: Caucasian Centre for Iranian Studies, page 62
https://www. academia. edu/8074681/_Nesâb - e_Tabari_Revisited_A_Mazandarani_Glossary_from_the_Nineteenth_Century_
……………………. .
^ Benzing, Johannes ( 1983 ) Chwaresmischer Wortindex, Wiesbaden: Harrasowitz, page 618
……………………. .
Steblin - Kamenskij, I. M. ( 1999 ) Etimologičeskij slovarʹ vaxanskovo jazyka [Etymological Dictionary of the Wakhi Language] ( in Russian ) , Saint Petersburg: Peterburgskoje Vostokovedenije, , page 369
…………………….
Gauthiot, Robert ( 1915 ) “Quelques observations sur le Mindj�ni”, in M�moires de la Soci�t� de Linguistique de Paris ( in French ) , volume 19, page 153 of 133–157
https://archive. org/details/mmoiresling19soci/page/153/mode/2up
……………………
Morgenstierne, Georg ( 1929 ) Parachi and Ormuri ( Indo - Iranian Frontier Languages ) , volume I, Oslo: Instituttet for Sammenlignende Kulturforskning; H. Aschehoug & Co. ( W. Nygaard ) , page 292a
…………………….
Elfenbein, Josef ( 1967 ) “Laṇḍa, Zor Wəla! Waṇecī”, in Arch�v Orientalni‎[5], volume 35, page 598 of 563–606
https://kramerius. lib. cas. cz/view/uuid:e58cace3 - 3e46 - 11e1 - bdd3 - 005056a60003?page=uuid:272b13b6 - 3e47 - 11e1 - bdd3 - 005056a60003
……………………
Mayrhofer, Manfred ( 1996 ) Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen [Etymological Dictionary of Old Indo - Aryan]‎[6] ( in German ) , volume II, Heidelberg: Carl Winter Universit�tsverlag, page 253
https://archive. org/details/EtymologischesWrterbuchDesAltindoarischenMayrhoferEWA21992
……………………
Laufer, Berthold ( 1919 ) Sino - Iranica: Chinese contributions to the history of civilization in ancient Iran, with special reference to the history of cultivated plants and products ( Fieldiana, Anthropology; 15 ) , volume 3, Chicago: University of Illinois Urbana - Champaign, page 582
https://archive. org/details/sinoiranicachin00laufgoog/page/n406/mode/1up?view=theater
…………………….
Hehn, Victor with Schrader, Otto ( 1911 ) Kulturpflanzen und Haustiere in ihrem �bergang aus Asien nach Griechenland und Italien sowie in das �brige Europa‎[7] ( in German ) , 8th edition, Berlin: Gebr�der Borntraeger, page 393
https://archive. org/details/kulturpflanzenu00paxgoog/page/393/mode/1up?view=theater
…………………. .
Turner, Ralph Lilley ( 1969–1985 ) “tūta”, in A Comparative Dictionary of the Indo - Aryan Languages, London: Oxford University Press
https://dsal. uchicago. edu/cgi - bin/app/soas_query. py?qs=5900&matchtype=default
…………………
Steblin - Kamenskij, I. M. ( 1982 ) Očerki po istorii leksiki pamirskix jazykov. Nazvanija kulʹturnyx rastenij [Essays on the history of Pamir languages. Names of cultivated plants] ( in Russian ) , Moscow: Nauka, pages 88–89

توتی برابر پارسی طوطی است.
توتی زمان قدیم روستائی پرازدرخت توت بوده کم کم مخفف شده به روستای توتی ومرکزاصلی طایفه ی کیخای عودی قرارداشته

بپرس