توتل
لغت نامه دهخدا
توتل. [ ] ( اِخ ) یکی از فرزندان ترک بن یافث است : در مجمل التواریخ والقصص آرد: گویند توتل روزی به شکارگاه فرودآمد و چیزی همی خورد زمین آن نمک بود، لقمه از دستش بیفتاد از زمین برگرفت و بخورد، طعام آن خوشتر یافت از آن بفرمود تا برگرفته و بیاوردند و به خوردنی درکردند و این رسم بماند. واﷲ اعلم بذلک. ( مجمل التواریخ چ بهار ص 100 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
توتل: از دو بخش تو یعنی درون و داخل چیزی و تل به معنای بلندی تشکیل شده است یعنی واقع شدن در بلندی