توتر
لغت نامه دهخدا
- توتر قضیب ؛ فریسموس. علتی است که بی آرزوئی حاجت مرد برخاسته ماند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به افریسموس و فریسموس و فریسیموس شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
توتر در لکی به سنگدان میگن
توتر در زبان کردی به سنگدان مرغ گفته می شود ودر زبان بختیاری به اسیاب سنگی که با ان دانه ها را خورد می کنند گفته می شود