واژه توت مربوط به زبان کرمانی ( t� ) ، مازندرانی ( تیر ) ، ( تیر ) ، خوارزمی از ( twt ) ، واخی tыt، tыẟ، Munji tūy، Parachi tī، Waneci ( tūwa، təwā ) ، سانسکریت तूत ( tūta ) ، तूद ( tūda ) ، ( लू کشمیری ) تول ) ، تُل ( تول ) ، اودیا ତୁଳ ( توحا ) و غیره، همه به معنی توت است. جهت وام گیری بین واژه های ایرانی و هند و آریایی مورد مناقشه است.
... [مشاهده متن کامل]
منابع ها. Asatrian, Garnik ( 2011 ) A Comparative Vocabulary of Central Iranian Dialects ( Persian ) , Tehran: Safir Ardehal Publications, page 397
hombabaaH4z2AB4yur2f9l1613421751. pdf
………………
Borjian, Habib ( 2010 ) “Nes�b - e Tabari Revisited: A Mazandarani Glossary from the Nineteenth Century”, Acta Orientalia Academiae Scientiarum Hungaricae, volume 63, number 1, page 53b of 39–62
https://www. academia. edu/8074681/_Nesâb - e_Tabari_Revisited_A_Mazandarani_Glossary_from_the_Nineteenth_Century_
………………….
Borjian, Habib ( 2003 ) “Oroš nkataṙumner Mazandarani barbaṙi baġajaynakan hamakargi cagman šurǰ. Hin iranakan *t, *d ew *θ [Notes on the origins of Mazandarani consonant system: Old Iranian *t, *d and *θ]”, in Orientalia. EPH Arewelagitutʻyan fakulteti eritasard dasaxosneri ew aspirantneri gitakan hodvacneri žoġovacu ( in Armenian ) , volume I, Yerevan: Caucasian Centre for Iranian Studies, page 62
https://www. academia. edu/8074681/_Nesâb - e_Tabari_Revisited_A_Mazandarani_Glossary_from_the_Nineteenth_Century_
……………………. .
^ Benzing, Johannes ( 1983 ) Chwaresmischer Wortindex, Wiesbaden: Harrasowitz, page 618
……………………. .
Steblin - Kamenskij, I. M. ( 1999 ) Etimologičeskij slovarʹ vaxanskovo jazyka [Etymological Dictionary of the Wakhi Language] ( in Russian ) , Saint Petersburg: Peterburgskoje Vostokovedenije, , page 369
…………………….
Gauthiot, Robert ( 1915 ) “Quelques observations sur le Mindj�ni”, in M�moires de la Soci�t� de Linguistique de Paris ( in French ) , volume 19, page 153 of 133–157
https://archive. org/details/mmoiresling19soci/page/153/mode/2up
……………………
Morgenstierne, Georg ( 1929 ) Parachi and Ormuri ( Indo - Iranian Frontier Languages ) , volume I, Oslo: Instituttet for Sammenlignende Kulturforskning; H. Aschehoug & Co. ( W. Nygaard ) , page 292a
…………………….
Elfenbein, Josef ( 1967 ) “Laṇḍa, Zor Wəla! Waṇecī”, in Arch�v Orientalni[5], volume 35, page 598 of 563–606
https://kramerius. lib. cas. cz/view/uuid:e58cace3 - 3e46 - 11e1 - bdd3 - 005056a60003?page=uuid:272b13b6 - 3e47 - 11e1 - bdd3 - 005056a60003
……………………
Mayrhofer, Manfred ( 1996 ) Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen [Etymological Dictionary of Old Indo - Aryan][6] ( in German ) , volume II, Heidelberg: Carl Winter Universit�tsverlag, page 253
https://archive. org/details/EtymologischesWrterbuchDesAltindoarischenMayrhoferEWA21992
……………………
Laufer, Berthold ( 1919 ) Sino - Iranica: Chinese contributions to the history of civilization in ancient Iran, with special reference to the history of cultivated plants and products ( Fieldiana, Anthropology; 15 ) , volume 3, Chicago: University of Illinois Urbana - Champaign, page 582
https://archive. org/details/sinoiranicachin00laufgoog/page/n406/mode/1up?view=theater
…………………….
Hehn, Victor with Schrader, Otto ( 1911 ) Kulturpflanzen und Haustiere in ihrem �bergang aus Asien nach Griechenland und Italien sowie in das �brige Europa[7] ( in German ) , 8th edition, Berlin: Gebr�der Borntraeger, page 393
https://archive. org/details/kulturpflanzenu00paxgoog/page/393/mode/1up?view=theater
…………………. .
Turner, Ralph Lilley ( 1969–1985 ) “tūta”, in A Comparative Dictionary of the Indo - Aryan Languages, London: Oxford University Press
https://dsal. uchicago. edu/cgi - bin/app/soas_query. py?qs=5900&matchtype=default
…………………
Steblin - Kamenskij, I. M. ( 1982 ) Očerki po istorii leksiki pamirskix jazykov. Nazvanija kulʹturnyx rastenij [Essays on the history of Pamir languages. Names of cultivated plants] ( in Russian ) , Moscow: Nauka, pages 88–89
معروف ترین توت در افغانستان توت سفید دانه دار، توت بی دانه، شاه توت، توت ابراهیم خانی و توت شصتی و شیر توت و همچنین توت پر کبک می باشد.
توت ، میوة ستة مرکّب خوراکی نوعهایی از درختان جنس مروس ( تیرة توتیان ) که معروفترین آنها توت سفید با نام علمی مروس آلبا و شاه توت با نام علمی م . نیگرا هستند ( برای شرح ریخت شناختی و داروشناختی اینها رجوع کنید به زرگری ، ج 4، ص 438ـ440 ) . توت همیشه درخت نیست بلکه گاه به صورت درختچه است و برخی از انواع آن یکپایه و برخی دیگر دو پایه اند ( بروویچ ، ص 1 ) .
... [مشاهده متن کامل]
گونه ها. از میان گونه های توت در جهان ، دو گونه در ایران معروفترند: توت سفید ( و زیرگونة آن «توت مجنون » ) و شاه توت / شاتوت .
الف ) توت سفید درختی است به بلندی ده تا پانزده متر ( برای انواع توت سفید رجوع کنید به ادامة مقاله ) . آن را بومی آسیا ( بریتانیکا ، 1985، ذیل "mulberry" ؛ وینبرن ، 1962 ) ، بومی آسیا و احتمالاً چین ( آمریکانا ، ذیل "mulberry" ) و بومی چین ( ثابتی ، ص 226؛ کروسمان ، ص 310؛ تِسِفن و ژوکوفسکی ، ص 35 ) دانسته اند. ثابتی ( همانجا ) به وجود گونه های وحشی توت سفید در جنگلهای شمال ایران اشاره کرده ، ولی آن را بومی چین دانسته است . بنا بر د. جودائیکا ( ذیل "mulberry" ) ، خاستگاه درخت توت ، ایران است و از آنجا به خاورمیانه راه یافته است . برگ درخت توت و بویژه توت سفید، به عنوان تنها غذای کرم ابریشم ، اهمیت اقتصادی دارد و گاه درخت توت را اساساً به همین منظور می کارند.
پراکندگی جغرافیایی توت سفید در همة نقاط معتدل و نیمه گرمسیری جهان است و در منطقة گیاهْ جغرافیایی ایران ، در این مناطق دیده می شود: ایران ( تهران ، گیلان ، مازندران ، آذربایجان ، اراک ، تفرش ، کرمانشاه ، خراسان ، بلوچستان ، خوزستان ، فارس ، دامغان و سمنان ) ، کردستان عراق ، ترکمنستان ، افغانستان و پاکستان ( برای شرح این پراکندگی در نواحی مذکور رجوع کنید به بروویچ ، ص 2ـ3 ) .
توت مجنون ( مُروس پندولا ] لفظاً= آویخته ، آویزان [ ) ، معروفترین زیرگونة توت سفید، به دلیل شباهت شکلِ چتریِ زیبای آن با شاخه های آویزانِ بید مجنون و داشتن برگهای سبز بزرگ ، اغلب به عنوان درختی زینتی کاشته می شود و میوة آن ، که سرانجام سیاهرنگ و نسبتاً شیرین می شود، خوراکی است .
ب ) شاه توت یا توت سیاه . ارتفاع درخت آن به سه تا پانزده متر یا بیشتر می رسد. توت سیاه را بومی غرب آسیا ( آمریکانا ؛بریتانیکا ، 1973، ذیل "mulberry" ) ، ایران ، عراق و افغانستان ( قهرمان ، ج 4، ش 455؛ بروویچ ، همانجا ) و به طور کلی گیاهی «شرقی » دانسته اند ( کروسمان ، ص 310 ) . تا قرن پانزدهم میلادی درخت شاه توت را برای استفاده از برگ آن در صنعت پرورش کرم ابریشم ، به طور گسترده در ایتالیا می کاشتند، اما از آن پس ، درخت توت سفید جایگزین آن شده است ( بریتانیکا ، 1973، همانجا ) .
پراکندگی جغرافیایی توت سیاه در آسیا، اروپا و افریقاست و در منطقة گیاهْ جغرافیایی ایران : ایران ( کرمانشاه ، اراک ، لرستان ، کرمان ، تهران ، آذربایجان ، بلوچستان ) ، کردستان عراق ، افغانستان و منطقة تالش در جمهوری آذربایجان ( مبیّن ، ج 2، ص 40؛ قهرمان ، همانجا؛ بروویچ ، ص 2 ) یافت می شود. آبادی باویل انواع توتهای معروف ایران و محل رویش آنها را به تفصیل یاد کرده است ( از جمله ، ص 95، 197، 433 ) ، مثلاً توت سفید شمیران ( مشهور به توت شمرانی ) که درشت و بی دانه است .
واژگان . اصل و منشأ ( ایرانی یا سامی ؟ ) واژة توت و دیگر صورتهای قدیم آن ( توث ، تود و توذ ) معلوم نیست و به صورت ¦tuta در سریانی و آرامی ، tut در عبری و tuta در مَندایی به کار رفته است ( مشکور، ج 1، ص 108 ) . در بعضی مآخذ عربی واژة توت را معرب توث فارسی دانسته اند ( رجوع کنید به اَصمعی به نقل دینوری ] سدة سوم [ ، ج 1، ص 71، ش 127؛ جوالیقی ] 465ـ 540 [ ، ص 138 ) . ابن سکّیت ( متوفی 244 ) به نقل ابوریحان بیرونی ، ترجمة کاسانی ( سدة ششم ) ، می گوید ( ج 1، ص 188 ) : « ] توت [ به تاء که دو نقطه دارد، توت شامی را گویند و پارسیان او را خَرتوت و تود نیز گویند». دینوری ( همانجا ) لفظ توث را رایجتر از توت و این هر دو را کم کاربرد و لفظ رایج نزد عرب زبانان را در آن زمان فِرصاد / فَرصاد ذکر کرده است . وی همچنین به نقل از راویانی ناشناس می نویسد که اهل بصره لفظ فِرصاد را در بارة درخت توت به کار می برند و میوة آن را توث ( = توت قرمز ) می نامند. ابن بیطار ( متوفی 646 ) در تفسیر خود بر کتاب دیوسکوریدس ( ص 155، ش 137 ) واژة یونانی «موراا» ( مذکور در ترجمة عربی قدیم این کتاب ، ش 142، ص 119ـ120 ) را به صورت «مُوْرَّا» ضبط کرده و معادل توت یا فرصاد عربی دانسته است . به نوشتة ابوالخیر اشبیلی ( سدة ششم ؛ ج 1، ص 120، ش 321 ) نام رایج این میوه در حجاز بَشْکَل ، و در بصره فِرصاد بوده است . حکیم مؤمن ( سدة یازدهم ؛ ص 65 ) می گوید: «شیرین او را نَبَطی و ترش او را شامی می نامند». انطاکی ( متوفی 1008؛ ص 142 ) نوشته : «ما توت سفید را « حلبی » می خوانیم و توت سیاه به شامی معروف است ». نفیسی ( ج 3، ص 2019 ) واژة ناآشنای شَخرور / شَخروز را به معنای توت سیاه یا شاه توت ذکر کرده ، که در منبع دیگری یافت نشد. توت در زبانها و گویشهای ایرانی به این صورتها آمده است : پهلوی ] bun [ t ¦tu / d ¦tu ( = ] درخت [ توت ؛ بهار، ص 159؛ فره وشی ، ذیل «توت بن » ) ؛ کُردی ، تُو/ تُووْ ، تفیْ ( ابراهیم پور، ذیل واژه ؛ شرفکندی ، ذیل «تفیْ»؛ خالدی مقدسی ، ذیل «تُو» ) ؛ لری ، ¦ t ( ایزدپناه ، ذیل «تی » ) یا tit ( سرلک ، ذیل «تیت » ) ؛ سیستانی tutt ( محمدی خُمَک ، ذیل «توتّ» ) ؛ مازندرانی و گیلکی t ¦tu ( نجف زادة بارفروش ، ص 130؛ سرتیپ پور، ذیل «توت کله »؛ مرعشی ، ذیل «توته باغ »، «توته دار»، «توته وَلْکْ» ) ؛ در نواحی ترک زبان t ¦t/du ¦tu ( سامی ، ذیل «دوت »؛ پیفون ، ذیل واژه ) و t ¦aradu ¤k ( = شاه توت ؛ ردهاوس ، ذیل "mulberry" ) .
پیشینة شناخت . در طبقه بندی مشهور بندهش ( ص 88 ) ، از میوه ها به سی نوع ، توت جزو ده میوه ای است که درون و بیرون آن خوردنی است ( یعنی فاقد پوست و هستة سخت است ) . در منابع اسلامی آمد . . .