توبی جبه. [ ؟ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) این کلمه در دیوان البسه نظام قاری آمده و در فرهنگ لغات با علامت استفهام معنی نشده است ولی از شواهد چنین برمی آید که نوعی پوشش آستردار باشد : ابرو از محراب سجاده و بینی از ترکی توبی جبه. ( نظام قاری ص 134 ). و کنگره زنان توبی جبه و پیشک و کشتی گیران نمد. ( نظام قاری ص 154 ).
سپهبد یکی توبی جبه ای
که ابریشمین بود و هم پنبه ای.نظام قاری ( دیوان البسه ص 175 ).
رجوع به توبی شود.