توانگروار. [ ت ُ / ت َ گ َرْ ] ( ص مرکب ) چون توانگر. مانند توانگر. درخور توانگر : به دانگی گرچه هستم با تو درویش توانگروار جان را می کشم پیش.نظامی.رجوع به توانگرو دیگر ترکیبهای آن شود.