توانگر دست

لغت نامه دهخدا

توانگردست. [ ت ُ / ت َ گ َ دَ ] ( ص مرکب ) قوی پنجه. توانا. نیرومند. که دارای بازوانی نیرومند و زورآور باشد. || بخشنده. کریم. توانگردل. رجوع به همین کلمه و توانگر و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

قوی پنجه . توانا

پیشنهاد کاربران

بپرس