توانمند

/tavAnmand/

مترادف توانمند: توانا، زورمند، قوی، نیرومند ، باقدرت، متنفذ، بانفوذ

متضاد توانمند: ناتوان

معنی انگلیسی:
high-powered, imperial, lusty, magnate, mighty, strong, vigorous

واژه نامه بختیاریکا

ز برا وُرا

پیشنهاد کاربران

آرزو میکنم نسبت به اطلاعات حقوقی و باورهای رایج کشورمان دانا و توانمند باشید تا از روابط روابط مسالمت آمیز و اجتماعی سالم و رضایت مندانه بهره مند باشیم .
فراخ توان
Competent
بانفوذ . . . . . . قوی . . . . کاردان . . . . . مقتدر . . . . .
مقتدر
Capable
مسلط بر اداره

بپرس