تواقص

لغت نامه دهخدا

تواقص. [ ت َ ق ُ ] ( ع مص ) به اوقص مانستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). کوتاه گردن بودن. ( ناظم الاطباء ). و در حدیث جابر: و کانت علی َّ بردة فخالفت بین طرفیها ثم تواقصت علیها کی تسقط؛ ای انحنیت و تقاصرت لأمسکها بعنقی. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس