توافق داشتن


مترادف توافق داشتن: سازگاربودن، با هم ساختن، هم آهنگ بودن

معنی انگلیسی:
chime, coincide, dig

لغت نامه دهخدا

توافق داشتن. [ ت َ ف ُ ت َ ] ( مص مرکب ) سازواری داشتن دررای. یگانگی داشتن در فکر. همفکری داشتن. هم رای بودن در امری. رجوع به توافق و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

سازواری داشتن در رای . یگانگی داشتن در فکر .

مترادف ها

adhere (فعل)
وفا کردن، متفق بودن، جور بودن، چسبیدن، پیوستن، وفادار ماندن، هواخواه بودن، طرفدار بودن، توافق داشتن، بهم چسبیده بودن

فارسی به عربی

التزم به

پیشنهاد کاربران