توافق
/tavAfoq/
مترادف توافق: آشتی، سازش، سازگاری، هم دلی، موافقت، اتحاد، وفاق، وفق، سازگار شدن، سازش کردن، متفق شدن، متحد شدن
متضاد توافق: مخالفت، ناسازگاری
برابر پارسی: سازش، سازگاری، همآوایی، پسند، هماوایی، هم داستانی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) با هم متفق شدنمتحد شدن با یکدیگر . ۲ - موافقت کردن با یکدیگر سازگاری کردن . ۳ - ( اسم ) موافقت سازگاری سازش . جمع : توافقات . یا علم توافق . دانش هماهنگی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. موافقت و سازگاری کردن.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] وحدت نظر دو یا چند نفر بر امری و همچنین هم وِفق بودن دو یا چند عدد با یکدیگر را توافق گویند و از توافق به معنای نخست در ابواب عقود سخن رفته است و توافق به معنای دوم از اصطلاحات علم حساب میباشد که از آن به مناسبت در باب ارث یاد شده است.
توافق بر امری یا ابتدایی است، یا به صورت عقدی انشاء میگردد و یا به صورت شرط ضمن عقد تحقق مییابد.
← توافق ابتدایی
توافق در اعداد عبارت است از اینکه دو عدد غیر قابل قسمت بر یکدیگر بر عددِ سومی قابل قسمت باشند، مانند عدد هشت و بیست.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۵۱.
...
توافق بر امری یا ابتدایی است، یا به صورت عقدی انشاء میگردد و یا به صورت شرط ضمن عقد تحقق مییابد.
← توافق ابتدایی
توافق در اعداد عبارت است از اینکه دو عدد غیر قابل قسمت بر یکدیگر بر عددِ سومی قابل قسمت باشند، مانند عدد هشت و بیست.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۵۱.
...
wikifeqh: توافق
مترادف ها
قیاس، توافق، شباهت، مقایسه، همانندی، تناسب، قرینه، تساوی
اصلاح کردن، توافق، پیمان، سازش، موافقت، مصالحه، اشتی دادن، دلخواه، طیب خاطر، قرار، پیمان غیر رسمی بین المللی، متفق بودن، نهاد، هم اهنگی
تصادف، توافق، انطباق، اقتران، هم رویداد
تطابق، توافق، سازش، موافقت، متفق بودن، وفق، متابعت، جور بودن
تطبیق، توافق، انطباق، اقتباس
تطبیق، توافق، ترکیب، برابری، سازمان
توافق، پیمان، سازش، موافقت، قرار، قبول، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، مطابقهء نحوی، معاهده و مقاطعهء، شرط، عهدنامه
توافق، سازش، مصالحه، تراضی
مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه
توافق، فهم، هوش، خرد، ادراک، تظر
تصادف، توافق، موافقت، رضایت، دمسازی
توافق، مصالحه، تسکین، اشتی
توافق، پیمان، موافقت، قرار، مطابقت، مقاوله نامه، یکجوری
توافق، رضایت، الحاق، چسبیدن، طرفداری، الصاق، دوسیدگی، چسبیدگی، انضمام، قبول عضویت، کشش سطحی، همبستگی، الحاق دولتی به یک پیمان
توافق، استحکام، ثبات، درجه غلظت، پیگیری
توافق، تناسب، قابلیت قیاس، هم مقیاسی، هم اندازگی، هم پیمانگی، قابلیت اندازه گیری
توافق، نگهداری
توافق، استحکام، ثبات، درجه غلظت
توافق، نسبت، ربط، مناسبت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
گزیر و گریز. توافق وتنافر .
باهمی و ناهمی.
همخوانی ناهمخوانی
همسانی ناهمسانی
همواری ناهمواری
همکاری ناهمواری
همیاری ناهمیاری
همدردی ناهمدردی
همسری ناهمسری
همبستری ناهمبستری. . . . . . . . .
همخوانی ناهمخوانی
همسانی ناهمسانی
همواری ناهمواری
همکاری ناهمواری
همیاری ناهمیاری
همدردی ناهمدردی
همسری ناهمسری
همبستری ناهمبستری. . . . . . . . .
تا افق دایره دید . . . ت=د. به زبان آلمانی تا یعنی ، da آنجا
da O vog برای دسترسی به دایره هستی و چیدن
da O vog برای دسترسی به دایره هستی و چیدن
توافق :پیمان - متفق:هم پیمان
یک نظر بودن
توافق
توافق
هم راستا= توافق= لیهات، رِگوات، ویاپِک، هم گرایی، سازگاری، سازش، دیبایک، هم دلی، هم آوایی، هم داستانی، هم روش، هم روند، هم پیالگی
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
... [مشاهده متن کامل]
نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#ضیا - همایون
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
... [مشاهده متن کامل]
نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#ضیا - همایون
همداستانی
باریک ترین آمیخته واژه ی برابر با واژه ی از ریشه عربی �توافق�، �همداستانی� است. از دیگر برابرهای یاد شده در بالا �سازش� و سازگاری� از آرشی همراستا با �توافق� برخوردارند و شاید در برخی باره ها بتوان آن ها را با چشم پوشی درخور بکار برد، از دیگر واژه های یاد شده، �هماوایی� ( همآوایی] و بویژه �پسند� نادرستند و تنها همداستانی که آن را باید سرِ هم نوشت، درست است؛ مانند نمونه ی زیر:
... [مشاهده متن کامل]
�ایالات متحد� در سال ۲۰۱۱ برای محاصره ی کامل چین و �جمهوری دمکراتیک خلق کُره� از استرالیا درخواست ساخت پایگاه نظامی برای جابجایی بمب های اتمی کرده بود که با همداستانی حکومت استرالیا روبرو شد.
برگرفته از یادداشتی ویرایش شده از سوی اینجانب در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/04/blog - post_7. html
باریک ترین آمیخته واژه ی برابر با واژه ی از ریشه عربی �توافق�، �همداستانی� است. از دیگر برابرهای یاد شده در بالا �سازش� و سازگاری� از آرشی همراستا با �توافق� برخوردارند و شاید در برخی باره ها بتوان آن ها را با چشم پوشی درخور بکار برد، از دیگر واژه های یاد شده، �هماوایی� ( همآوایی] و بویژه �پسند� نادرستند و تنها همداستانی که آن را باید سرِ هم نوشت، درست است؛ مانند نمونه ی زیر:
... [مشاهده متن کامل]
�ایالات متحد� در سال ۲۰۱۱ برای محاصره ی کامل چین و �جمهوری دمکراتیک خلق کُره� از استرالیا درخواست ساخت پایگاه نظامی برای جابجایی بمب های اتمی کرده بود که با همداستانی حکومت استرالیا روبرو شد.
برگرفته از یادداشتی ویرایش شده از سوی اینجانب در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/04/blog - post_7. html
هماوایی
بیا به صورت توافقی انجام دهیم
بیا به رخسار هماوایی انجام دهیم
بیا به صورت توافقی انجام دهیم
بیا به رخسار هماوایی انجام دهیم
توافق :[ اصطلاح ارز دیجیتال]وقتی یک تراکنش انجام می گیرد ( یعنی تایید می شود ) تمام نود ها یعنی کامپیوترهای متصل به شبکه تایید می کنند که آن تراکنش روی بلاک چین معتبر است در نتیجه همه آن ها توافق ( Consensus ) دارند.
سازشگری، باهم ساختن
را نیز به برابرنهاده تان بیفزایید باسپاس
را نیز به برابرنهاده تان بیفزایید باسپاس
توافق یا توافقی برای رسیدن به صلح
یک نظر
صلح
اتفاق نظر داشتن
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
لیپات lipãt ( کردی: له فهاتن )
رِگوات regvãt ( کردی: ریککه وتن )
ویاپِک viãpek ( سنسکریت: ویَپِکسا vyapeksã )
لیپات lipãt ( کردی: له فهاتن )
رِگوات regvãt ( کردی: ریککه وتن )
ویاپِک viãpek ( سنسکریت: ویَپِکسا vyapeksã )
همگرائی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)