تواصی

لغت نامه دهخدا

تواصی. [ ت َ ] ( ع مص ) یکدیگر را وصیت کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). یکدیگر را اندرز و وصیت کردن ، منه قوله تعالی : اءَ تواصَوا به ؛ ای اوصی به اولهم آخرهم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || درهم پیوسته روییدن گیاه زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. به یکدیگر اندرز دادن و سفارش کردن.
۲. به هم وصیت کردن.

پیشنهاد کاربران

تواصی : مداومت، پیگیری مستمر، پی در پی بدون إنقطاع یا تنبلی یا عذر یا بهانه یا شانه خالی کردن. . .
انجام کارهای خوب به یک با یا چندبار؛ کافی نیست؛ حقّانیّت ( اولویت ) ومداومت وعزیمت وصبر مهمه.
تواصو بالحق
وتواصوا بالصبر
همیشه نه گهگاهی.
پند و اندرز

بپرس