تواری


مترادف تواری: دربه دری، اختفا، دربه در شدن، پنهان شدن

لغت نامه دهخدا

تواری.[ ت َ ] ( ع مص ) پنهان شدن. ( زوزنی ). پوشیده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). استتار.اختفاء. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). پنهان شدن و پوشیدگی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : و پسرزاده ای را ازآن نزار که از جمله ائمه ایشان بود در زی اختفا و لباس تواری به الموت آورده است. ( جهانگشای جوینی ). که مثل چنان خصمی که ضعیف شده باشد و ستور تواری و استخفا بروی حال فروگذاشته هم در آن وهلت چگونه او را مهلت دهند؟ ( جهانگشای جوینی ). نزدیک او و مادرش کس فرستاد که از اصناف ، تواری و اختفا انصاف نباشد. ( جهانگشای جوینی ). || نزد صوفیه احاطه و استیلای الهی را گویند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

پنهان شدن، نهفته شدن، دربدرشدن
۱ -( مصدر ) پنهان شدن نهفته گشتن . ۲ - در بدر شدن . ۳ -( اسم ) اختفا . ۴ - در بدری .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) پنهان شدن ، نهفته گشتن .

فرهنگ عمید

۱. پنهان شدن، نهفته شدن.
۲. دربه در شدن.

گویش مازنی

/tevaari/ طایفه ای – فامیلی – تباری

مترادف ها

heredity (اسم)
وراثت، انتقال موروثی، تمایل برگشت باصل، تواری، رسیدن خصوصیات جسمی و روحی باری

پیشنهاد کاربران

بپرس