تواد

لغت نامه دهخدا

تواد. [ ت َ وادد ] ( ع مص ) یکدیگر را دوست داشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

توأد. [ ت َ ءَ ] ( ع اِمص ) ( از «ؤد» ) آهستگی و درنگی. تؤدة [ ت ُ ءَ دَ / ت ُءْ دَ ] مثله. ( منتهی الارب ) ( ازناظم الاطباء ). رزانت و تأنی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

یکدیگر را دوست داشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس