تو در تو

/tudartu/

معنی انگلیسی:
galleried, intricate, allowing free passage to one another, [fig.] intericate, complicated, elaborate

لغت نامه دهخدا

تودرتو. [ دَ ] ( ص مرکب ) توئی درون توئی.با توهای بسیار: جامه تودرتو؛ تابرتا. لابرلا. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || که بیکدیگر در وراه دارد: اطاقهای تودرتو؛ که بیکدیگر در دارند. که هر یک را به دیگر راه و در است. ( یادداشت ایضاً ).
- تودرتو کردن ؛ به قصد فریب ، مخلوط و درهم کردن چنانکه حسابی را: تودرتو کردن حسابی ؛ به قصد نفع نامشروع حسابها را درهم و پیچیده کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تو شود.

فرهنگ فارسی

۱ - لابلا ته برته . ۲ - پی درپی دنبال یکدیگر . ۳ - هزار خان. گوسفند . ۴ - ( صفت ) سر در خود . ۵ - حرام توشه .
توئی درون توئی ٠ با توهای بسیار ٠ یا که به یکدیگر در و راه دارد ٠

فرهنگ معین

(دَ ) (ق مر. ) ۱ - لا به لا، داخل هم . ۲ - پی در پی ، دنبال یکدیگر .

فرهنگ عمید

= تو tu * توبرتو

مترادف ها

involute (صفت)
غامض، مبهم، بغرنج، پیچ دار، تودرتو

nested (صفت)
تودرتو، اشیانهای

پیشنهاد کاربران

بپرس