زمانی که می گوییم فلانی در باغ نیست، به این چم است که ایشان شوت و پرت تشریف دارند. یعنی اصلاً در جریان رویدادهای دور و بر نیست.
اما اگر گفتیم فلانی تو این باغ ها نیست، یعنی در این زمینه ای که داریم پیرامون ش سخن میگیم نه حرفی برای گفتن داره، نه عشقی به انجامش داره، نه سررشته ای.
... [مشاهده متن کامل]
مثلاً میگن جیسون خیلی آدمِ پرتیه. اصلاً تو باغ نیست. آدم زرنگی نیست. اصلاً هیچ خبری از اطراف نداره، که دیگران دارن وی میگن، یا اوضاع چگونه است.
یا مثلاً الکس به دوستش توماس میگه نظرت چیه که امشب که داریم میریم مهمونی، سرِ راه مایکل را هم سوار کنیم با خودمون بیریم. توماس میگه اون را ولش کن. اون اصلا تو این باغا نیست. ( یعنی: مایکل آدمی نیست که دختربازی، پارتی کردن، مشروب خوردن و این داستانا را بتونه یا بخواد انجام بده. علاقه ای نداره و از این فضاها پرهیز میکنه )
اما اگر گفتیم فلانی تو این باغ ها نیست، یعنی در این زمینه ای که داریم پیرامون ش سخن میگیم نه حرفی برای گفتن داره، نه عشقی به انجامش داره، نه سررشته ای.
... [مشاهده متن کامل]
مثلاً میگن جیسون خیلی آدمِ پرتیه. اصلاً تو باغ نیست. آدم زرنگی نیست. اصلاً هیچ خبری از اطراف نداره، که دیگران دارن وی میگن، یا اوضاع چگونه است.
یا مثلاً الکس به دوستش توماس میگه نظرت چیه که امشب که داریم میریم مهمونی، سرِ راه مایکل را هم سوار کنیم با خودمون بیریم. توماس میگه اون را ولش کن. اون اصلا تو این باغا نیست. ( یعنی: مایکل آدمی نیست که دختربازی، پارتی کردن، مشروب خوردن و این داستانا را بتونه یا بخواد انجام بده. علاقه ای نداره و از این فضاها پرهیز میکنه )