تهییج کردن


معنی انگلیسی:
awaken, excite, goad, prompt, rouse

فرهنگ فارسی

( مصدر ) برانگیختن تحریک کردن .

مترادف ها

excite (فعل)
برانگیختن، تحریک کردن، اشوبناک کردن، تهییج کردن، براشفتن، القاء کردن

stimulate (فعل)
برانگیختن، تحریک کردن، انگیختن، تهییج کردن

incense (فعل)
تحریک کردن، خشمگین کردن، تهییج کردن، بخور دادن به

ferment (فعل)
ترش شدن، تهییج کردن، ور امدن، مخمرشدن، برانگیزاندن

motivate (فعل)
تحریک کردن، انگیختن، تهییج کردن

whet (فعل)
برانگیختن، تهییج کردن، تیز کردن

buck up (فعل)
شجاع شدن، تهییج کردن، پیشرفت کردن، روحیه کسی را درک کردن

فارسی به عربی

بخور , حفز , خمیرة

پیشنهاد کاربران

بپرس