تهیه کننده

/tahiyyekonande/

برابر پارسی: آماینده، پشتی بان

معنی انگلیسی:
provider, producer

فرهنگستان زبان و ادب

{producer} [سینما و تلویزیون] 1. (در سینما ) شخصی که بودجۀ ساخت فیلم در اختیار او قرار می گیرد و مسئولیت هدایت تولید را بر عهده دارد 2. (در تلویزیون ) شخصی که مسئولیت تولید و آماده سازی برنامه ها را برای پخش بر عهده دارد

مترادف ها

preparator (اسم)
تهیه کننده

supplier (اسم)
تهیه کننده، کارپرداز، رساننده، متصدی ملزومات

provisioner (اسم)
تهیه کننده، توشه رسان، تدارک کننده

پیشنهاد کاربران

سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید.
نمونه ها:
تولید کننده=تولیدگر
تهیه کننده=تهیه گر
فراهم کننده=فراهم گر
تشویق کننده=تشویق گر
...
[مشاهده متن کامل]

دریافت کننده=دریافت گر
و بسیاری ( نه همه ) از واژگان همسان رو که این پسوند رو گرفتن رو میشه به چنین واژگانی دگرید ( دگرش داد=تبدیل کرد ) .
گرچه بسیاری از این واژگان عربی هستن و سپارش میکنم از همتای ( معادل ) فارسیشون بهره ببریم. ( برخی فارسی اما زیادی بلندن به همین سان آورده شدن )
نمونه ها:
تولیدکننده/تولیدگر: فرآور
تهیه کننده/تهیه گر: گردآر، گردآور، گردگر، آمایش گر
تشویق کننده/مشوق: شورگر، شوربخش، برانگیز، رمنده، خیزگر، برافزا، زندفزا
دریافت کننده: ورگیر، گیرنده، ستانگر، ستاننده
طراحی کننده/طراح: آرا ( آرایش آور/آرایش گر ) ، نگارگر، نماگر
معماری کننده/معمار: سازا، بُنگر، سازگر، سازنده
آفریننده/آفرینشگر: بَرگَر، پدیدآر
رافع/رفع کننده: بَرآر ، برآورگر
مخترع/اختراع کننده: نوآور
مؤسس/تأسیس کننده: بانی، پایگر، بنیادگر، پدیدگر، پی ریز
أدا کننده/به جای آور: گزارنده، گزارگر
انتخاب کننده/گزینش کننده: وانِگر، سنج گر، گمارنده، گزیننده، گزینشگر [منتخب/انتخاب شده: سرگزین، برگزین]
تفکیک کننده: جداگر
دنبال کننده/follower: پویان، پوینده، پی جو
کاشف/مکتشف/کشف کننده: کاوا، کاوشگر، کاونده، یابا، یابنده
جاسوس/جاسوسی کننده: انیشه، گُشگر ( گشاینده راز ) ، فاشگر، نهان پو، نهان جو، جست رو
محرک/تحریک کننده/برانگیزنده: پیشران
مبدع/مبتدع/ ابداع کننده: نوگر، نوکار، نوآفر، بُن آر، نوریز، پسزا، نگرزا، نوسا، نوآسا، بنسا
توجه گر/توجه کننده: وانگر، نگرکُن، دل سپار، نگرکاش، نگرپو، رویگر
عامل/عمل گر/عمل کننده: کنشگر، پیشکار، کارکن، کننده
امیدوارم بهره بَرید و این فرهنگ و بینش نو رو پذیرفته، بکاربسته و میان مردم جا بندازید. با سپاس از تو نگرکاش و کنشگر گرامی.
باور دارم ( معتقد هستم ) با بهره بری ( استفاده کردن ) از واژگان فارسی جای عربی و همه گیر شدن کاربست ( استفاده کردن از ) این واژگان دیگه برای کسی کاربست واژگان فارسی جای عربی یعنی واژگانی چون فرآور🇮🇷 جای تولید کننده🇸🇦 شگرف ( عجیب ) نخواهد بود.
فرجام ( در نتیجه ) مهین ( مهم ) فراگیر و گسترده شدن ( متداول شدن و جامعیت یافتن ) کاربست واژگان فارسیه اگر این، روی بده ( اتفاق بیفته ) خودکار ( اتوماتیک ) کاربست واژگان عربی میان هازه ( جامعه ) هم کمتر میشه. یا علی✌🏻

کارگردان : Director
تدوین گر : Editor
تهیه کننده : Producer
مجری : Media Presenter
مجری ( تلوزیون ) : Television Presenter - Television Host
خبرنگار : Correspondent / on - the - scene reporter
...
[مشاهده متن کامل]

خبرگزاری ( سازمان جمع آوری کنندهٔ اخبار ) : News Agency
گوینده خبر - مجری خبری - مجری اخبار - اخبارگو : News Presenter - Newscaster - Newsreader - News Broadcaster - Anchorman - Anchorwoman - News Anchor - Anchor - شاید News Reporter هم بشه استفاده کرد شاید
گزارشگر ورزشی - مفسر ورزشی : Sports commentator - sports announcer - sportscaster
گزارش ورزشی : Sports Broadcasting
گزارشگر - گزارش نگار : Reporter
روزنامه نگار - ژورنالیست : Journalist
پاپاراتزی : Paparazzi
عکاس : Photographer
فیلمبردار : Cinematographer
نشریات - انتشارات : Publications ( البته گاهی نشریات میشه Journals )

producer
PRODUCTED BY
افعال گذشته ( PAST TENSES ) نیز با حرف اضافه ( PREPPOSITION ) را
برایش بنویسید.

بپرس