تهکمی. [ ت َ هََ ک ْ ک ُ ] ( ص نسبی ) فسوسی. مسخره ای. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : بودم حکیم سوزنی از چند سال بازتا یالمند گشتم و گشتم تهکمی.سوزنی ( یادداشت ایضاً ).رجوع به تهکم شود.