تهور رفتن. [ ت َهََ وْ وُ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) سرزدن اعمال بی باکانه و متهورانه از کسی : از این مرد ( اریارق ) آنجا تعدی و تهوری رفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 222 ). استادم بونصر را بخواندند تا آنچه از اریارق رفته بود از تهور و تعدی ها... بازنمود. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 229 ). اندیشید که باید تهوری رود. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 472 ). رجوع به تهور و دیگر ترکیبهای آن شود.