تهود. [ ت َ هََ وْ وُ] ( ع مص ) آهستگی نمودن در سخن. || یهود شدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( ازاقرب الموارد ). || پیوستگی جستن به رحم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پیوستگی جستن به رحم یا به حرمت. ( از اقرب الموارد ). || توبه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). توبه کردن و بازگشتن به حق. ( از اقرب الموارد ). || کار نیکو نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). عمل نیک کردن. ( آنندراج ).