تهمک

لغت نامه دهخدا

تهمک. [ ت َ م َ ] ( ص مصغر ) مصغر تهم است. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به تهم شود. || به معنی دوم تهک هم هست که برهنه و عریان و تهی و خالی باشد. ( برهان )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تهک و تهی شود.

تهمک.[ ت َ هََ م ْ م ُ ] ( ع مص ) ستیهیدن. || کوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || در بطالت و تباهی انداختن نفس خود را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ستیهیدن کوشیدن

پیشنهاد کاربران

فرشید تهمک
کلمه تهمک به معنی پهلوان کوچک است
هر اسم و فامیل بر گرفته از شغل و نوع زندگی شخص دارد
با مطالعه و جستجو در زمان قدیم شخص پهلوانی که به یاری تهی دستان و ناتوان ها می پرداخت و آنان را یاری می داد حتی مقدار خیلی خیلی کم
...
[مشاهده متن کامل]

که در زمان قدیم به ایشان پهلوان ویاری دهنده کوچک میگفتند یاری او از اهالی و محل و منطقه سکونت به دور نبود
با به وجود آمدن شناسنامه و ایجاد فامیل برای هر شخص کلمه تهم ک با برگرفته از ادبیات شاهنامه پهلوان رستم ، فامیل تهمک در شناسنامه ثبت شد

من هم خیلی تحقیق کردم که معنی فامیلم روبدونم. واینکه واقعادوست داشتم بدونم اصلاغیرازخودما بازم تهمک هست وبرای کدوم شهرهاهستن. من پدرم دزفول به دنیااومدن. اماماهمه شیرازیم. لطفااگه فامیلتون تهمک هست بگیدازکدوم شهرهستید
هوالعلیم
تهمک : دارای ۲جز است : ته مک
ته : ریشه : انتها ؛ آخر ؛ بنیاد
مک : راستی و درستی
بنابرین معنی تهمک میشود: ریشه درستی ؛ بنیاد راستی ؛
چه جالبه که فامیلی به این خاص بودن، این همه در موردش نظر دادن و ظاهرا از جاهای مختلف هستن.
در مورد تهمک زیاد مطالعه کردم و از استاد ادبیات دانشگاهمون خیلی کمک گرفتم، " ک" هم میتونه "ک" تحبیب و دوست داشتن باشه هم "ک" مصغر وکوچک؛ ولی عموما" ک" مصغر و کوچک هست و خیلی کم میشه به تحبیب و دوست داشتن ربطش داد.
...
[مشاهده متن کامل]

کاش دوستان گفته بودن از کدام استان هستن. خودم استان فارس هستم.

تهمک چون فامیلیه خودمهدرموردش کلی تحقیق کردم و طبق تحقیقاتی که کردم معنیش میشه پهلوان کوچک
تهمک از کلمه تهمتن میاد به معنی پهلوان همونجور که دوستان فرمودند ولی ، ک، آن ، ک، تحبیب هست به معنی دوست داشتنی
ما خیلی تحقیق کردیم اوایل فکر میکردیم ک کسرت باشه و معنی آن پهلوان کوچک باشه
با تشکر
به معنی پهلوان کوچک، بزرگمرد کوچک، از تهم و تهمتن و تهمین و تهمینه برگرفته شده است.
تهم از زبان پهلوی میانه به معنای پهلوان و دلاور است. فردوسی در اشاره به رستم میگه: "ورا هوش در زاولستان بود / به دست تهم پور دستان بود". و "تهم هست در پهلوانی زبان / ز مردی فزون ز اژدهای دمان". ک نیز پسوند
...
[مشاهده متن کامل]
تحبیب و تصغیر است؛ یعنی دلاور/پهلوان کوچک. در فرهنگ پارسی رسم پهلوانی بر این بوده که برای تواضع، پسوند تصغیر برای خود می گذاشته اند. تهمتن هم یعنی کسی که تنی همچون تن یک تهم دارد.

اول اینکه چه جالب که تو این فامیلی خاص و تک یه خانمی پیدا شده که هم اسم و فامیل خودمه .
و دوم اینکه . . منم مثل ایشون خیلی دنبال معنی فامیلی ام گشتم و به این نتیجه رسیدم که فامیلی ما به معنای قهرمان و پهلوان و یا کسی که خیلی تلاش می کند هست که با توجه به ک کسره می شه قهرمان و یا پهلوان کوچک . و یه جورایی برگرفته از کلمه تهمتن هم هست
...
[مشاهده متن کامل]

تهمک به معنی قهرمان کوچک
قوی ونیرومند کوچک

برگرفته از تهم به معنی بزرگمری و پهلوان است که ک مصغر کلمه تهم یعنی بزرگمرد و پهلوان کوچک است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس