تهمل

لغت نامه دهخدا

تهمل. [ ت َ م َ ] ( ص ) تنبل و کاهل و سست و آزمند و حریص. || ناموافق و تهبل. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تهبل شود.

فرهنگ فارسی

تنبل و کاهل و سست و آزمند و حریص

پیشنهاد کاربران

بپرس