تهمتی. [ ت ُ م َ ] ( ص نسبی ) وهمی و بدگمان. ( ناظم الاطباء ) : قدسی به دلت هوای کام است هنوز خوناب جگر بر تو حرام است هنوز آسوده دلی تهمتی خویش مشو در آب مزن کوزه که خام است هنوز.
؟ ( آنندراج ).
|| ناشایسته و فضیح. || مفتری و افتراکار. ( ناظم الاطباء ).