تهمتی

لغت نامه دهخدا

تهمتی. [ ت ُ م َ ] ( ص نسبی ) وهمی و بدگمان. ( ناظم الاطباء ) :
قدسی به دلت هوای کام است هنوز
خوناب جگر بر تو حرام است هنوز
آسوده دلی تهمتی خویش مشو
در آب مزن کوزه که خام است هنوز.
؟ ( آنندراج ).
|| ناشایسته و فضیح. || مفتری و افتراکار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی وهمی و بدگمان

پیشنهاد کاربران

بپرس