تهمت زده. [ ت ُ م َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) تهمت آلود. ( از آنندراج ). دارای بهتان و بدنام. ( ناظم الاطباء ). ظنین. متهم : و از جای تهمت زده پرهیز کن. ( منتخب قابوسنامه ص 30 ).جائی منشین که چون نهی پای تهمت زده خیزی از چنان جای.امیرخسرو.از تهمت زده دور شو. ( منسوب به بوذرجمهر از تاریخ گزیده ). رجوع به تهمت زدن و تهمت و دیگر ترکیبهای این کلمه شود.