حضرت فاطمه ( س ) مصمم برای شهادت در تکلیفی الهی
ای سرور و سیده دو عالم یا فاطمه الزهرا ( سلام اله علیها ) بعد از رحلت جانگداز پدر گرامی تان خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی ( صل اله علیه و آله و سلم ) بود که شما بزرگوار زیرفشار سخت و ضربات روحی و جسمی شدید و پی در پی بودید و بدن و روح شما را مورد هجوم ساخته بود، شما در هم شکسته و بیمار گشته بودید، و حزن و اندوه بر هستی تان فرو رفته بود.
... [مشاهده متن کامل]
یا فاطمه جان ( س ) چگونه تو را زخم زدند که رخ از تمام اهل زمین پنهان کردی و فرمودی شبانه و پنهان دفن شوی، شهر مدینه، چه مدینه اى بود که توانست چنین مصیبتى را تاب آورد و در هم نشکند، مگر نه شما والاترین محبوبه خداوند بودی، مگرنه رضاى خداوند در گرو رضایت شما بود، و غضب خداوند در گرو خشم شما، مگر نه شما رازآفرینش زن بودید و بهانه خلقت نسوان، مگر نه شما پاره تن پیامبر بودید و عزیز مسلم خداوند اعلا؟.
یا فاطمه ( س ) صبر لایتناهى خدا در جانکاه ترین حادثه آفرینش در سوگ تو به تجلى نشسته است، یا زهرای مرضیه ( س ) ، شهادت می دهیم پس از رحلت پدر بزرگوارت، رسول خدا ( ص ) آنچه ندیدى آرامش بود و آنچه نیافتى مجالى براى فریاد زدن.
و چه حسرتی بزرگ تر از بازماندن از محبت حضرت فاطمه زهرا ( س ) که رسول خدا ( ص ) خشم او را خشم خدا می داند، و خشنودی او را خشنودی خدا، حضرت فاطمه ( س ) سکوتش برای خدا بود، فریادش برای خدا بود، لبخند و خشمش، صلح و قهرش همه و همه برای خدا بود.
بعد از درگذشت ملکوتی فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) ، بشریت، سرگشته به دنبال مرهمی است تا زخم نبود روح بخش ایشان را در عالم فانی التیام بخشد، امروزه ما شاهد تلاش انسان های پاکی هستیم که به دنبال معنویت حضرت فاطمه ( س ) در رفتار روزمره خود هستند، و با تذکره و یادمان هایی سعی دارند آوای خوش چشمه کوثر را در یادشان زنده نگه دارند، از همین روست که هر چه انسان برای درک حضرت فاطمه ( س ) تلاش می کند، برکت آن به خودش می تابد، و این اصل وجودی نعمت حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) است.
چرا که وجود مبارک حضرت فاطمه ( س ) تنها یک تفکر ، یا تصورِ یک حقیقت حیات بخش نیست بلکه تجسمی عینی و زنده از برکت بسیار ارزشمند خداوند بر انسان است، اگرتا قبل از حضور ایشان در عالم خاکی انسان معناگرا مجبور بود گوشه هایی از نعمت یک زن مقدس را در اسطوره ها، الهه ها و افسانه ها جستجو کند یا متوسل به پاکدامنی حضرت مریم ( ع ) یا خردمندی آسیه و وفاداری سارا شود، بعد از تجسم خاکی و عینی حضرت فاطمه ( س ) برای انسان کمال گرا یک الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام حضرت فاطمه ( س ) دختر رسول اکرم ( ص ) بود که در دامان مادری بزرگ شده بود که حضرت محمد ( صل اله علیه و آله و سلم ) از آن دامان به معراج رفته بود.
اگر خداوند حضرت فاطمه ( س ) را برای آن مقطع زمانی پس از وفات رسول خدا ( ص ) انتخاب نکرده بود، و مبارزات آن بانوی بزرگ دو عالم، علیه غاصبان خلافت نبود، اسلام ناب تداوم نمی یافت، سلامت دین و اصالت اسلام، در خطر جدی قرار می گرفت، امامت و رهبری معصوم برای همیشه از میان می رفت و ره آورد رسالت نابود می گشت.
برای ارزیابی نتیجه مبارزات حضرت زهرا ( س ) باید برای نسل امروز روشن شود، مگر مهاجمان چه می خواستند؟ باید احتمالات یاد شده و اهداف اصلی و عمق توطئه برملا شود، که چقدر غاصبان خلافت توانستند به اهداف خود برسند، و فاطمه ( س ) چقدر با اهداف شوم آنان آشنا بود، چگونه با آنها به نبرد برخاست، و سرانجام کدامیک پیروز شدند؟ حضرت فاطمه ( س ) یا غاصبان خلافت ؟.
حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) در بیت نبوت بزرگ شده بود، و در دوران ده ساله حکومت اسلامی در کانون اصلی حوادث مهم سیاسی و اجتماعی مدینه قرار داشت، و با تیزبینی و هوشیاری فوق العاده خود، تمامی جریانات آشکار و پنهان را می شناخت، ازویژگی های افراد مؤثر نیز آگاهی کامل داشت، از یک سو پدر گرامی اش، رسول خدا ( ص ) را دیده بود، که برای تداوم صحیح حکومت اسلامی و بالندگی و رشد آن، تدابیر مختلفی می اندیشید، و زمینه سازی های لازم را برای امامت امیرمؤمنان حضرت علی ( ع ) فراهم می آورد، و از سوی دیگر، شاهد نگرانی های رسول خدا ( ص ) ، و یاران نزدیک وی از وجود جریانات مخفی و مرموز در بطن جامعه بود، که در صدد بودند با دستیابی به قدرت، مسیرحکومت اسلامی را تغییر دهند.
ره آورد مبارزات حضرت فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) باید بهتر روشن گردد، زمانی که مغضوب شدگان به خانه وحی حمله کرده و درب خانه را به آتش کشیده بودند، تنها مدافع حیدر که پا به میدان گذاشت، معصومه بود، حافظ قرآن بود، بزرگ بانوی جهانیان بود، آگاه به مسائل سیاسی و روشهای استعماری کودتاگران بود، و همه آنها را به بن بست کامل کشانده بود، و راه چاره ای جز رسوائی برای آنان باقی نگذاشته بود، حضرت فاطمه ( س ) کاری کرد که غاصبان خلافت با دست خویش ماسکهای دروغین و متظاهرانه خود را کنار زدند.
در آن لحظه های حساس، که به خانه ولی اله اعظم حضرت علی ( ع ) حمله کردند، تا خانه را آتش بزنند، نقش حضرت زهرا ( س ) و نقش آفرینی کوثر قرآن روشن می شود، غاصبان خلافت فکر همه چیز را کرده بودند، گفتند دو راه بیشتر وجود ندارد، یا علی ( ع ) دست به شمشیر می برد، عده ای زیادی را می کشد، بعد خودش هم کشته می شود، یا بیعت را قبول می کند، راه سومی برای علی ( ع ) وجود نداشت.
حضرت فاطمه الزهرا ( س ) با عرفان و معنویتی که از پیامبر و قرآن دارد، باصبر و تحملی که از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله به یادگار گرفته است، با جسارت و شجاعتی که از علی علیه السلام آموخته است، در برابر یورش و هجوم آنان می ایستد، و در حالیکه مقابل شمشیر برهنه دشمن ایستاده است، از ولایت دفاع می کند و امام را نجات می دهد.
در حالیکه حضرت على ( ع ) مأمور به سکوت بود، حضرت على ( ع ) که شمشیر را درنیام پسندیده بود، ولی دشمنانش که احزاب شکست خورده دیروز بودند، مصمم به گرفتن خلافت بودند، کودتاگران سقیفه قدرت را به دست گرفته و از انجام هیچ خلافی پروا نمی کردند، و امام نیز مأمور به سکوت بود هر گونه برخورد به صلاح اسلام نیست پس چه باید کرد؟.
هر لحظه تهاجم و یورش امکان پذیرتر می شود، حالا چه کسی باید از حریم ولایت دفاع کند؟ چه کسی باید از امامت، ولایت و حرمت اهل بیت پیامبر ( ص ) دفاع و حمایت کند؟ چه کسی و با چه مقام و ارزشی باید در برابر فتنه ها و آن همه تهاجمات بایستد، و قامت خم نکند؟ چه کسی باید نقاب از چهره مدعیان دروغین اسلام و ایمان بردارد؟ و ماهیت احزاب شکست خورده دیروز، و مهاجمان بی پروای امروز را افشا کند؟ و ثابت کند که آن همه ادعاها و شعارها تظاهری بیش نیست.
سران کودتاگر سقیفه می دانستند که آتش زدن و لگد زدن و سقط جنین و شهادت دخت پیامبر ( ص ) در میان آن همه مردمانی که به تماشا آمده اند برای آنها بسیار گران تمام می شود، نمی خواستند ماهیت نفاق گونه خود را به همگان نشان بدهند، خیلی تلاش کردند این کار را نکنند، سیلی و شلاق زدن به دختر پیامبر اسلام ( ص ) که دهها حدیث و روایت و سوره در فضیلت او، و در میان مردم انتشار دارد یک خودکشی سیاسی بود.
ابتدا انواع تهدیدها کردند، فایده ای نداشت، هیزم برای آتش زدن درب خانه آوردند و هشدار دادند، تأثیری نداشت و حضرت فاطمه ( س ) مصمم برای شهادت، در تکلیفی الهی، در دفاع از امام زمانش، و برای برپایی امامت و زنده کردن غدیر خم، در برابرمهاجمان محکم ایستاده است، درب خانه را آتش زدند و درب نیم سوخته را بر اندام اوکوبیدند، و در بین در و دیوار و با ضربت های وحشتناک، محسن او را شهید کردند، و حضرت فاطمه ( س ) تا وقتی بیهوش نشده بود و به زمین نیافتاده بود، دفاع را ادامه میداد، و هر بار که آن بزرگ بانوی دو عالم، امام را به سوی خود می کشید، دهها نفراز روبهان سیاه دل بر زمین می ریختند، و آبروی نداشته سردمداران رو سیاه سقیفه یکجا لگد مال می شد، که چطور یک زن در برابر آن خناسان، چون شیر می ایستد، و امام خود را از دست آن همه مهاجم بی پروا و بزدل نجات می دهد.
این واقعه را همه دیدند، تاریخ نویسان در کتب تاریخ نوشتند، و بینندگان در شهرها و دیار آن روز نقل می کردند، در تمام مدینه و شهرهای اطراف این خبر برق آسا بگوش همگان رسید، همه فهمیدند سران کودتاگر سقیفه، تنها چند روز بعد از وفات پیامبر اسلام ( ص ) نگذشته بود که دست به شمشیر و شلاق برده اند، دختر گرامی اش را کتک زده اند و بچه اش را سقط کرده اند، و درب خانه اش را آتش زده اند و باعث شهادت آن بانوی گرامی شده اند.
فاطمه ( س ) با پهلوی شکسته و دردهای جانکاه پس از سقط جنین، با بازوی ورم کرده باز هم دست از دفاع برنداشت، وارد مسجد شد و تهدید به نفرین کرد، و هشدار داد که امام را به سلامت به منزل می رساند و این کار را انجام داد.
حضرت فاطمه ( س ) خط جدیدی را ظاهر نمود، و نگذاشت خلافت بر پاشنه صحیفه سازان و سقیفه پردازان بگردد، و یاران واقعی علی ( ع ) در گمراهی بمانند، لذا جریانی را ظاهر کرد که قداست دروغین خلیفه های اول و دوم را زیر سوال برد، چرا که آنها بامقدس ترین زن در جهان اسلام رو به رو شدند، حضرت فاطمه ( س ) با شهادت خود و فرزندحامله اش، خیانت آنان را برملا کرد، و خط امامت و ولایت معصوم ( ع ) را پایه گذاری کرد.
از این به بعد بود که مسلمانان راه واقعی اسلام ناب را پیدا کردند، و این اساسی ترین کار حضرت فاطمه ( س ) بود، دیگر سلمان، اباذر، عمار و همه یاران علی ( ع ) حیران نبودند که باید چکار کنند و جایگاه حضرت علی ( ع ) و امامان بعد از او تثبیت شد، و حضرت فاطمه ( س ) اولین شهید راه امامت گشت.
این چنین بود که حضرت فاطمه ( س ) ، در چهره بزرگترین حامى و پشتیبانی از امام مظلوم خویش ظاهر شد، و سند حقانیت امیرالمؤمنین ( ع ) و مظلومیت آن بزرگوار را با خون خود مُهر زد و ابدیت بخشید.
حضرت زهرا ( س ) مى خواست با طرح این سؤال در اذهان مردم، که چرا تنها یادگار رسول خدا ( ص ) ، قبرش را پنهان نموده است، آنان را به فکر وادارد، تا خود به دنبال جواب رفته و مسببین اصلى را بیابند، از همین روست که مى بینم برخى، برخى دیگر را ملامت مى کردند که تنها دختر پیامبر رحلت کرد ، با خلفا قهر کرد و به هیچکدام از آنان اجازه حضور در دفن و نماز نداد، و حتی قبرش را هم از آنان پنهان نمود.
حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها نمى خواست دشمنانش، که دشمنان خدا و رسولش بودند، بر سر مزارش نماز بخوانند و بدین وسیله عوام فریبى کنند، این مسئله آن قدر بر خلفای غاصب سنگین و گران آمد و از عواقبش بیم داشتند، که به خواست عُمر، تصمیم گرفتند چهل قبر را نبش قبر کنند، تا قبر حضرت زهرا س ) را پیدا کرده، و برجنازه اش نماز بگذارند، که از هیبت و فریاد تهدید حضرت على علیه السلام ترسیدند، و ازبیم فتنه اى بزرگتر پا عقب کشیدند.
امروزه توجه ویژه به سیره و مقام حضرت صدیقه کبری ( سلام الله علیها ) به آن جهت بسیار مهم است، که حضرت فاطمه الزهرا ( س ) ما را به تاریخ مردمی در هزار وچهار صد سال قبل می برد که نتوانستند در زیر سایه اسلام واقعی، سرنوشت خود راتعیین کنند و حضرت زهرا ( س ) با اعتراض های خود به وضعی که بعد از رحلت رسول خدا ( ص ) پیش آمد، ما را متوجه شرایط تاریخی آن زمان نمودند، و حقایق تاریخی آن زمان رابا شهادت خود و فرزند گرامیشان، برای همیشه تاریخ روشن و زنده ساختند، و توطئه غاصبانه خلافت را افشا کردند.
می بینیم که در مقابله با مهاجمان، فاطمه سلام اله علیه، به همه اهداف خود رسید، و مخالفان مهاجم و بی آبرو، رسوای خاص و عام شدند، آن بانوی بزرگوار توانست ماهیت شرک و نفاق را در نمایش ماندگار تاریخ به همگان نشان دهد، قانونی بودن حکومت ابوبکر را زیر سؤال ببرد، به بهترین شکل ممکن از حریم ولایت دفاع کند و راه رسالت را تداوم ببخشد و با سفارش به پنهان کردن مزار خود، منتظران فرصت را برای همیشه تاریخ تا ظهور حضرت مهدی ( عج ) رسوا کند.
فاطمه ( س ) فدا شد تا اسلام و عترت زنده بماند، محسن خود را در خط مقدم تقدیم خدا کرد، تا علی علیه السلام و امامت پایدار بمانند، کتک خورد تا به اسلام و قرآن لطمه ای وارد نشود، و ارزشهای اسلامی مسخ نگردد، یا فاطمه جان ( س ) ای بزرگ بانوی دو جهان، در راه دفاع از امامت صورتت را کبود کردند و پهلویت را شکستند، ولی نتوانستند عزمت را در دفاع از حقانیت غدیر بشکنند، آنها فقط خشم خدا رابرای خود خریدند.
یا فاطمه الزهرا ( س ) چه ظلم ها که بر تو نرفته بود، چه حقایقى که در مقابل دیدگان تو تحریف نشده بود و تو ای حبیب و دخت گرامی پیامبر خدا ( ص ) چه خوب که این اعتراض افشاگرانه را بر پیشانى تاریخ حک کردى، و دشمن را بر کرسى رسوایى تاریخ جاودانه نشاندی.
دخت پیامبر خدا ( ص ) یا فاطمه جان ( س ) این اعتراض تو در تشییع شبانه ات، و در مخفى کردن قبرت، اگر چه تاریخ را از تحریف مصون داشت، و فریاد تظلم تو را برجهانیان تا ابد طراوت می بخشد، اما سنگین ترین غم شیعیان تو گشت، و عظیم ترین درد اسلام و بزرگ ترین اندوه انسانیت شد.
اینک رهروان راستین بزرگ بانوی اسلام، با اوتجدید عهد می کنند، که به تاسی از اسوه صبر و بردباری و ظلم ستیزی، با بیدادگری و تعدی و تجاوز بجنگند، و از حریم ولایت تا پای جان ایستادگی نمایند.
فرا رسیدن شهادت جانسوز یگانه یادگار پیامبر اکرم، میوه دل رسول خدا، همسرولایت، مادر امامت، اسوه حجاب و عفت، یگانه همتای امیر مؤمنان حضرت فاطمه الزهرا ( س ) را به همه پیروان راهش و قائم آل محمد ( عج ) و رهبر بزرگوار جهان اسلام امام خامنه ای ( حفظه اله ) ، و به همه شیعیان، مسلمانان، آزادگان جهان و مردم عزیز ایران تسلیت عرض می نماییم.
ای سرور و سیده دو عالم یا فاطمه الزهرا ( سلام اله علیها ) بعد از رحلت جانگداز پدر گرامی تان خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی ( صل اله علیه و آله و سلم ) بود که شما بزرگوار زیرفشار سخت و ضربات روحی و جسمی شدید و پی در پی بودید و بدن و روح شما را مورد هجوم ساخته بود، شما در هم شکسته و بیمار گشته بودید، و حزن و اندوه بر هستی تان فرو رفته بود.
... [مشاهده متن کامل]
یا فاطمه جان ( س ) چگونه تو را زخم زدند که رخ از تمام اهل زمین پنهان کردی و فرمودی شبانه و پنهان دفن شوی، شهر مدینه، چه مدینه اى بود که توانست چنین مصیبتى را تاب آورد و در هم نشکند، مگر نه شما والاترین محبوبه خداوند بودی، مگرنه رضاى خداوند در گرو رضایت شما بود، و غضب خداوند در گرو خشم شما، مگر نه شما رازآفرینش زن بودید و بهانه خلقت نسوان، مگر نه شما پاره تن پیامبر بودید و عزیز مسلم خداوند اعلا؟.
یا فاطمه ( س ) صبر لایتناهى خدا در جانکاه ترین حادثه آفرینش در سوگ تو به تجلى نشسته است، یا زهرای مرضیه ( س ) ، شهادت می دهیم پس از رحلت پدر بزرگوارت، رسول خدا ( ص ) آنچه ندیدى آرامش بود و آنچه نیافتى مجالى براى فریاد زدن.
و چه حسرتی بزرگ تر از بازماندن از محبت حضرت فاطمه زهرا ( س ) که رسول خدا ( ص ) خشم او را خشم خدا می داند، و خشنودی او را خشنودی خدا، حضرت فاطمه ( س ) سکوتش برای خدا بود، فریادش برای خدا بود، لبخند و خشمش، صلح و قهرش همه و همه برای خدا بود.
بعد از درگذشت ملکوتی فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) ، بشریت، سرگشته به دنبال مرهمی است تا زخم نبود روح بخش ایشان را در عالم فانی التیام بخشد، امروزه ما شاهد تلاش انسان های پاکی هستیم که به دنبال معنویت حضرت فاطمه ( س ) در رفتار روزمره خود هستند، و با تذکره و یادمان هایی سعی دارند آوای خوش چشمه کوثر را در یادشان زنده نگه دارند، از همین روست که هر چه انسان برای درک حضرت فاطمه ( س ) تلاش می کند، برکت آن به خودش می تابد، و این اصل وجودی نعمت حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) است.
چرا که وجود مبارک حضرت فاطمه ( س ) تنها یک تفکر ، یا تصورِ یک حقیقت حیات بخش نیست بلکه تجسمی عینی و زنده از برکت بسیار ارزشمند خداوند بر انسان است، اگرتا قبل از حضور ایشان در عالم خاکی انسان معناگرا مجبور بود گوشه هایی از نعمت یک زن مقدس را در اسطوره ها، الهه ها و افسانه ها جستجو کند یا متوسل به پاکدامنی حضرت مریم ( ع ) یا خردمندی آسیه و وفاداری سارا شود، بعد از تجسم خاکی و عینی حضرت فاطمه ( س ) برای انسان کمال گرا یک الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام حضرت فاطمه ( س ) دختر رسول اکرم ( ص ) بود که در دامان مادری بزرگ شده بود که حضرت محمد ( صل اله علیه و آله و سلم ) از آن دامان به معراج رفته بود.
اگر خداوند حضرت فاطمه ( س ) را برای آن مقطع زمانی پس از وفات رسول خدا ( ص ) انتخاب نکرده بود، و مبارزات آن بانوی بزرگ دو عالم، علیه غاصبان خلافت نبود، اسلام ناب تداوم نمی یافت، سلامت دین و اصالت اسلام، در خطر جدی قرار می گرفت، امامت و رهبری معصوم برای همیشه از میان می رفت و ره آورد رسالت نابود می گشت.
برای ارزیابی نتیجه مبارزات حضرت زهرا ( س ) باید برای نسل امروز روشن شود، مگر مهاجمان چه می خواستند؟ باید احتمالات یاد شده و اهداف اصلی و عمق توطئه برملا شود، که چقدر غاصبان خلافت توانستند به اهداف خود برسند، و فاطمه ( س ) چقدر با اهداف شوم آنان آشنا بود، چگونه با آنها به نبرد برخاست، و سرانجام کدامیک پیروز شدند؟ حضرت فاطمه ( س ) یا غاصبان خلافت ؟.
حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) در بیت نبوت بزرگ شده بود، و در دوران ده ساله حکومت اسلامی در کانون اصلی حوادث مهم سیاسی و اجتماعی مدینه قرار داشت، و با تیزبینی و هوشیاری فوق العاده خود، تمامی جریانات آشکار و پنهان را می شناخت، ازویژگی های افراد مؤثر نیز آگاهی کامل داشت، از یک سو پدر گرامی اش، رسول خدا ( ص ) را دیده بود، که برای تداوم صحیح حکومت اسلامی و بالندگی و رشد آن، تدابیر مختلفی می اندیشید، و زمینه سازی های لازم را برای امامت امیرمؤمنان حضرت علی ( ع ) فراهم می آورد، و از سوی دیگر، شاهد نگرانی های رسول خدا ( ص ) ، و یاران نزدیک وی از وجود جریانات مخفی و مرموز در بطن جامعه بود، که در صدد بودند با دستیابی به قدرت، مسیرحکومت اسلامی را تغییر دهند.
ره آورد مبارزات حضرت فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) باید بهتر روشن گردد، زمانی که مغضوب شدگان به خانه وحی حمله کرده و درب خانه را به آتش کشیده بودند، تنها مدافع حیدر که پا به میدان گذاشت، معصومه بود، حافظ قرآن بود، بزرگ بانوی جهانیان بود، آگاه به مسائل سیاسی و روشهای استعماری کودتاگران بود، و همه آنها را به بن بست کامل کشانده بود، و راه چاره ای جز رسوائی برای آنان باقی نگذاشته بود، حضرت فاطمه ( س ) کاری کرد که غاصبان خلافت با دست خویش ماسکهای دروغین و متظاهرانه خود را کنار زدند.
در آن لحظه های حساس، که به خانه ولی اله اعظم حضرت علی ( ع ) حمله کردند، تا خانه را آتش بزنند، نقش حضرت زهرا ( س ) و نقش آفرینی کوثر قرآن روشن می شود، غاصبان خلافت فکر همه چیز را کرده بودند، گفتند دو راه بیشتر وجود ندارد، یا علی ( ع ) دست به شمشیر می برد، عده ای زیادی را می کشد، بعد خودش هم کشته می شود، یا بیعت را قبول می کند، راه سومی برای علی ( ع ) وجود نداشت.
حضرت فاطمه الزهرا ( س ) با عرفان و معنویتی که از پیامبر و قرآن دارد، باصبر و تحملی که از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله به یادگار گرفته است، با جسارت و شجاعتی که از علی علیه السلام آموخته است، در برابر یورش و هجوم آنان می ایستد، و در حالیکه مقابل شمشیر برهنه دشمن ایستاده است، از ولایت دفاع می کند و امام را نجات می دهد.
در حالیکه حضرت على ( ع ) مأمور به سکوت بود، حضرت على ( ع ) که شمشیر را درنیام پسندیده بود، ولی دشمنانش که احزاب شکست خورده دیروز بودند، مصمم به گرفتن خلافت بودند، کودتاگران سقیفه قدرت را به دست گرفته و از انجام هیچ خلافی پروا نمی کردند، و امام نیز مأمور به سکوت بود هر گونه برخورد به صلاح اسلام نیست پس چه باید کرد؟.
هر لحظه تهاجم و یورش امکان پذیرتر می شود، حالا چه کسی باید از حریم ولایت دفاع کند؟ چه کسی باید از امامت، ولایت و حرمت اهل بیت پیامبر ( ص ) دفاع و حمایت کند؟ چه کسی و با چه مقام و ارزشی باید در برابر فتنه ها و آن همه تهاجمات بایستد، و قامت خم نکند؟ چه کسی باید نقاب از چهره مدعیان دروغین اسلام و ایمان بردارد؟ و ماهیت احزاب شکست خورده دیروز، و مهاجمان بی پروای امروز را افشا کند؟ و ثابت کند که آن همه ادعاها و شعارها تظاهری بیش نیست.
سران کودتاگر سقیفه می دانستند که آتش زدن و لگد زدن و سقط جنین و شهادت دخت پیامبر ( ص ) در میان آن همه مردمانی که به تماشا آمده اند برای آنها بسیار گران تمام می شود، نمی خواستند ماهیت نفاق گونه خود را به همگان نشان بدهند، خیلی تلاش کردند این کار را نکنند، سیلی و شلاق زدن به دختر پیامبر اسلام ( ص ) که دهها حدیث و روایت و سوره در فضیلت او، و در میان مردم انتشار دارد یک خودکشی سیاسی بود.
ابتدا انواع تهدیدها کردند، فایده ای نداشت، هیزم برای آتش زدن درب خانه آوردند و هشدار دادند، تأثیری نداشت و حضرت فاطمه ( س ) مصمم برای شهادت، در تکلیفی الهی، در دفاع از امام زمانش، و برای برپایی امامت و زنده کردن غدیر خم، در برابرمهاجمان محکم ایستاده است، درب خانه را آتش زدند و درب نیم سوخته را بر اندام اوکوبیدند، و در بین در و دیوار و با ضربت های وحشتناک، محسن او را شهید کردند، و حضرت فاطمه ( س ) تا وقتی بیهوش نشده بود و به زمین نیافتاده بود، دفاع را ادامه میداد، و هر بار که آن بزرگ بانوی دو عالم، امام را به سوی خود می کشید، دهها نفراز روبهان سیاه دل بر زمین می ریختند، و آبروی نداشته سردمداران رو سیاه سقیفه یکجا لگد مال می شد، که چطور یک زن در برابر آن خناسان، چون شیر می ایستد، و امام خود را از دست آن همه مهاجم بی پروا و بزدل نجات می دهد.
این واقعه را همه دیدند، تاریخ نویسان در کتب تاریخ نوشتند، و بینندگان در شهرها و دیار آن روز نقل می کردند، در تمام مدینه و شهرهای اطراف این خبر برق آسا بگوش همگان رسید، همه فهمیدند سران کودتاگر سقیفه، تنها چند روز بعد از وفات پیامبر اسلام ( ص ) نگذشته بود که دست به شمشیر و شلاق برده اند، دختر گرامی اش را کتک زده اند و بچه اش را سقط کرده اند، و درب خانه اش را آتش زده اند و باعث شهادت آن بانوی گرامی شده اند.
فاطمه ( س ) با پهلوی شکسته و دردهای جانکاه پس از سقط جنین، با بازوی ورم کرده باز هم دست از دفاع برنداشت، وارد مسجد شد و تهدید به نفرین کرد، و هشدار داد که امام را به سلامت به منزل می رساند و این کار را انجام داد.
حضرت فاطمه ( س ) خط جدیدی را ظاهر نمود، و نگذاشت خلافت بر پاشنه صحیفه سازان و سقیفه پردازان بگردد، و یاران واقعی علی ( ع ) در گمراهی بمانند، لذا جریانی را ظاهر کرد که قداست دروغین خلیفه های اول و دوم را زیر سوال برد، چرا که آنها بامقدس ترین زن در جهان اسلام رو به رو شدند، حضرت فاطمه ( س ) با شهادت خود و فرزندحامله اش، خیانت آنان را برملا کرد، و خط امامت و ولایت معصوم ( ع ) را پایه گذاری کرد.
از این به بعد بود که مسلمانان راه واقعی اسلام ناب را پیدا کردند، و این اساسی ترین کار حضرت فاطمه ( س ) بود، دیگر سلمان، اباذر، عمار و همه یاران علی ( ع ) حیران نبودند که باید چکار کنند و جایگاه حضرت علی ( ع ) و امامان بعد از او تثبیت شد، و حضرت فاطمه ( س ) اولین شهید راه امامت گشت.
این چنین بود که حضرت فاطمه ( س ) ، در چهره بزرگترین حامى و پشتیبانی از امام مظلوم خویش ظاهر شد، و سند حقانیت امیرالمؤمنین ( ع ) و مظلومیت آن بزرگوار را با خون خود مُهر زد و ابدیت بخشید.
حضرت زهرا ( س ) مى خواست با طرح این سؤال در اذهان مردم، که چرا تنها یادگار رسول خدا ( ص ) ، قبرش را پنهان نموده است، آنان را به فکر وادارد، تا خود به دنبال جواب رفته و مسببین اصلى را بیابند، از همین روست که مى بینم برخى، برخى دیگر را ملامت مى کردند که تنها دختر پیامبر رحلت کرد ، با خلفا قهر کرد و به هیچکدام از آنان اجازه حضور در دفن و نماز نداد، و حتی قبرش را هم از آنان پنهان نمود.
حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها نمى خواست دشمنانش، که دشمنان خدا و رسولش بودند، بر سر مزارش نماز بخوانند و بدین وسیله عوام فریبى کنند، این مسئله آن قدر بر خلفای غاصب سنگین و گران آمد و از عواقبش بیم داشتند، که به خواست عُمر، تصمیم گرفتند چهل قبر را نبش قبر کنند، تا قبر حضرت زهرا س ) را پیدا کرده، و برجنازه اش نماز بگذارند، که از هیبت و فریاد تهدید حضرت على علیه السلام ترسیدند، و ازبیم فتنه اى بزرگتر پا عقب کشیدند.
امروزه توجه ویژه به سیره و مقام حضرت صدیقه کبری ( سلام الله علیها ) به آن جهت بسیار مهم است، که حضرت فاطمه الزهرا ( س ) ما را به تاریخ مردمی در هزار وچهار صد سال قبل می برد که نتوانستند در زیر سایه اسلام واقعی، سرنوشت خود راتعیین کنند و حضرت زهرا ( س ) با اعتراض های خود به وضعی که بعد از رحلت رسول خدا ( ص ) پیش آمد، ما را متوجه شرایط تاریخی آن زمان نمودند، و حقایق تاریخی آن زمان رابا شهادت خود و فرزند گرامیشان، برای همیشه تاریخ روشن و زنده ساختند، و توطئه غاصبانه خلافت را افشا کردند.
می بینیم که در مقابله با مهاجمان، فاطمه سلام اله علیه، به همه اهداف خود رسید، و مخالفان مهاجم و بی آبرو، رسوای خاص و عام شدند، آن بانوی بزرگوار توانست ماهیت شرک و نفاق را در نمایش ماندگار تاریخ به همگان نشان دهد، قانونی بودن حکومت ابوبکر را زیر سؤال ببرد، به بهترین شکل ممکن از حریم ولایت دفاع کند و راه رسالت را تداوم ببخشد و با سفارش به پنهان کردن مزار خود، منتظران فرصت را برای همیشه تاریخ تا ظهور حضرت مهدی ( عج ) رسوا کند.
فاطمه ( س ) فدا شد تا اسلام و عترت زنده بماند، محسن خود را در خط مقدم تقدیم خدا کرد، تا علی علیه السلام و امامت پایدار بمانند، کتک خورد تا به اسلام و قرآن لطمه ای وارد نشود، و ارزشهای اسلامی مسخ نگردد، یا فاطمه جان ( س ) ای بزرگ بانوی دو جهان، در راه دفاع از امامت صورتت را کبود کردند و پهلویت را شکستند، ولی نتوانستند عزمت را در دفاع از حقانیت غدیر بشکنند، آنها فقط خشم خدا رابرای خود خریدند.
یا فاطمه الزهرا ( س ) چه ظلم ها که بر تو نرفته بود، چه حقایقى که در مقابل دیدگان تو تحریف نشده بود و تو ای حبیب و دخت گرامی پیامبر خدا ( ص ) چه خوب که این اعتراض افشاگرانه را بر پیشانى تاریخ حک کردى، و دشمن را بر کرسى رسوایى تاریخ جاودانه نشاندی.
دخت پیامبر خدا ( ص ) یا فاطمه جان ( س ) این اعتراض تو در تشییع شبانه ات، و در مخفى کردن قبرت، اگر چه تاریخ را از تحریف مصون داشت، و فریاد تظلم تو را برجهانیان تا ابد طراوت می بخشد، اما سنگین ترین غم شیعیان تو گشت، و عظیم ترین درد اسلام و بزرگ ترین اندوه انسانیت شد.
اینک رهروان راستین بزرگ بانوی اسلام، با اوتجدید عهد می کنند، که به تاسی از اسوه صبر و بردباری و ظلم ستیزی، با بیدادگری و تعدی و تجاوز بجنگند، و از حریم ولایت تا پای جان ایستادگی نمایند.
فرا رسیدن شهادت جانسوز یگانه یادگار پیامبر اکرم، میوه دل رسول خدا، همسرولایت، مادر امامت، اسوه حجاب و عفت، یگانه همتای امیر مؤمنان حضرت فاطمه الزهرا ( س ) را به همه پیروان راهش و قائم آل محمد ( عج ) و رهبر بزرگوار جهان اسلام امام خامنه ای ( حفظه اله ) ، و به همه شیعیان، مسلمانان، آزادگان جهان و مردم عزیز ایران تسلیت عرض می نماییم.
خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید
علی نامی که هیچ مسلمانی نمی تواند بی تفاوت از کنارش عبور کند
وجود با برکت و ارزشمند حضرت محمد ( صل اله علیه و آله و سلم ) داشت زمینه نزول قرآن را فراهم می کرد و به موازات آن، زمینه پیدایش انسانی که قرآن را در خود تجسم دهد باید فراهم می شد.
... [مشاهده متن کامل]
ده سال دیگر قرآن از عدالت سخن خواهد گفت و این علی ( علیه السلام ) است که باید این عدالت را در همان سطحی که خدا خواسته در وجود خویش تجسم دهد تا مردم آن را که می شنوند ببینند.
حضرت محمد ( ص ) برای ایجاد این تحول در راه تربیت انسانها به دو عامل نیاز قطعی داشت یکی قرآن و دیگری عترت پیامبر بود و علی ( ع ) شاخص ترین فرد عترت است.
نقطه عطفی در تاریخ بشر دارد بوجود می آید نقطه عطفی که دنیای کهنه و فرسوده را از دنیای جدیدش جدا خواهد کند سیزده رجب روز جمعه سال سی ام عام الفیل است و عرب جمعه را احترام می کرد و ماه رجب را حُرمت بیشتری می گذاشت.
علی ( ع ) شاخص ترین فرد عترت پیامبر خاتم است
به یک باره سنگ های خارای دیوارهای بیت العتیق کعبه آغوش گشودند دیوارهای خانه کعبه که مرکز عالم و کانون سکون زمین است با لبخندی لب باز کردند و نام علی ( ع ) را همچون کلامی مقدس بر زبان آوردند، فاطمه بنت اسد ( س ) به درون خانه خدا فراخوانده شد تا زیباترین تولد تاریخ بشر به نام مبارک حضرت على ( ع ) ثبت شود کسی که سرفراز ترین قله معرفت است و به مریدانش می آموخت: رفعت یک انسان در آزادگی اوست.
و ای مولای ما تو به دنیا آمدی از خانه ای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید گویا صاحب این خانه بیش از همه با تو نرد عشق می باخت که آغاز ماجرایت را از قلب خانه خویش رقم زد.
خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید، نگاه کن که حضرت محمد ( ص ) چگونه دلگرمِ آمدن توست چگونه لبخند شکر بر لبان مبارکش نشسته است و ذوالفقار بی تاب رخسار تو به آینده ای می اندیشد که چون عصای موسی در دستان تو اسطوره بیافریند، خروش رعد آسای ذوالفقارت در بدر حماسه بسراید، در خندق در برابر تمامی کفر بایستد، در خیبر اعجاز بیافریند و آسمان و زمین را به تحسین وادارد.
ای مولای ما تو به دنیا آمدی از خانه ای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید
یا فاطمه بنت اسد ( س ) هم اکنون کعبه از شوق حضور طفل تو سینه خواهد شکافت، عظمت کودک تو آسمان ها را به زانو در خواهد آورد، او کامل کننده دین احمد و سنگ صبور محمد ( ص ) است کسی که بیابان های خشکِ ظلم و تبعیض را به سر سبزترین باغ های عدالت پیوند خواهد زد.
و ای مولای ما تو به دنیا آمدی از خانه ای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید گویا صاحب این خانه بیش از همه با تو نرد عشق می باخت که آغاز ماجرایت را از قلب خانه خویش رقم زد.
سلام بر تو ای هم نام خداوند! سلام بر اسم بی شباهت تو که مظهر العجائب هستی و تلفظ معجزه وار نامت تمام اهریمنان عالم را به ستیز فرا می خواند، نامت شمشیر وحی آمیزی است که فاتحانه حق را در دل ها حاکم می کند، نامت تمام قیل و قال های عبث را به سکوت وامی دارد تا خود بر تمام صداها و کلام ها فرمانروایی کند خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید، دنیا چقدر از آینده خویش می هراسید وقتی تو نبودی.
خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید، نگاه کن که حضرت محمد ( ص ) چگونه دلگرمِ آمدن توست
خوش آمدی ای مرد روزهای سخت در راه، حضرت موسی ( ع ) هارون را داشت و باز در غربت بود، ای یار و برادر رسول گرامی خداوند، حضرت محمد ( ص ) اما تو را داشت که بت های کفر را به خاک نابودی می کشاند حضرت محمد ( ص ) تو را داشت که کعبه را از هر چه لات و عزی بود می تکاند و پرچم توحید را بر بامش برمی افراشت، موسی ( ع ) اگر تو را داشت سامری قبیله اش را فریب نمی داد و بنی اسرائیل را گوساله ای زرین از خود بی خود نمی کرد.
در زمانی که پادشاهان با لشکر کشی ها و شمشیرها سرزمین ها را فتح می کردند دوست خدا در خانه خدا متولد شد تا از بالای منبر دلها را فتح کند.
حضرت علی ( ع ) مظهر توحید و جوهره همه انقلاب های توحیدی است انسانی که رسالت تاریخی تمامی پیامبران الهی در او تجسم یافته، علی ( ع ) کسی است که نه تنها با اندیشه و سخنش، بلکه با وجود و زندگی اش به همه درد ها و نیازها و همه احتیاج های چند گونه بشری در همه دوره ها پاسخ می دهد و تمام پرسش های بی پاسخ خلقت را به پاسخ می ایستد کسی که خود کعبهِ آرزوهای تمام حق جویان و حقیقت خواهان است، قبله عارفان و خدا پرستان است و مصباح جمال ازلی و گوهر تابناک الهی است.
حضرت علی ( ع ) ولایت آسمان و زمین را در دست داشت و بر دل ها حکم روا بود
حضرت علی ( ع ) توجیه کننده عدل و نشان دهنده عالیترین مظاهر آن بود و دنیا از روزنه وجود علی ( ع ) به شناخت عدل توفیق یافت، اگر میلاد مبارک این کودک نبود مؤمنان پس از رسول اکرم ( ص ) ناشناخته می ماندند، قرآن از پراکندگی به یکپارچگی نمی رسید، حق برای چند صباحی مهلت خود نمایی پیدا نمی کرد و هیچ مصداقی برای حکومت عدل پدید نمی آمد.
ذوالفقار برترین و گویاترین حدیث مردانگی او و نهج البلاغه گویاترین مرتبه ایمان و علم اوست و نامِ نامیش هم چنان مایه امید و نویدِ شیعیان و محبانش است.
ای آقای ما ای کمال تولد انسان، سکوت25 ساله تو بلندترین فریاد تاریخ بود که طنین اش هنوز هم ردِ پای مظلومیت و عدالتت را در بستر تاریخ منعکس می کند عدالتی که از شرق تا غرب عالم تشنه عدالت حضرت علی ( ع ) است.
میلاد پُر برکت این نوزاد، گنجینه بی بدیل خلقتی شد که لبریز از علم و عزت و عدالت و شجاعت و زُهد و صراط مستقیم است، کسی که اگر شمشیرش نمی بود اساس اسلام استوار نمی ماند.
ای مظهر رسالتِ تاریخیِ تمامی پیامبران، تمام واژه ها از توصیف عظمت تو عاجزند، تمام عقل ها از درک بزرگی ات قاصرند و تمام قلم ها ناتوان، وقتی خلیفه خدا را شبگرد کوچه پس کوچه های کوفه می بینند که در پی بینوایان است تا شادی را بین کودکان یتیم تقسیم کند.
میلاد خجسته، پُر برکت و سراسر نورِ مولی الموحدین امیرالمومنین حضرت علی مبارک باد
آه ای روزگار لحظه ای پرده از راز خویش بردار، بگذار این همه مردمان غافل سردرگم بدانند مردی که شب ها نان بینوایان شهر را بر دوش می کشد و سفره هایشان را به بزم رونق می بَرد همین کودک معصومی است که روزها به طمع بیت المال عدالتش را سرزنش می کنند و در تنگناها و فتنه ها تنهایش می گذارند بگذار بدانند مردی را که برای جنگ های ناخواسته بی دلیل سرزنشش می کنند همین سایه معصومی است که شب ها درِ خانهِ بیوه زنان و یتیمان را می کوبد تا لبخند شادی بر رخسار کودکان گرسنه بنشاند.
حضرت علی ( ع ) ولایت آسمان و زمین را در دست داشت و بر دل ها حکم روا بود او گماشته خداوند بر زمین، نگهبان خاک و حجت پروردگار بود او هرگز برای فرمان روایی خود اسباب و بهانه دنیوی نخواست و همواره پا بر جای پای رسول خدا نهاد و هیچ کس در عمل کردن به قرآن از او پیشی نگرفت.
میلاد خجسته، پُر برکت و سراسر نورِ مولی الموحدین امیرالمومنین حضرت علی ( ع ) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت بر عاشقان و رهروان راهش و به حضرت ولی عصرآقا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه ) و بر همه مردم ایران و مسلمانان جهان و به مقام معظم رهبری مبارک باد، روز پدر بر همه شما مردم ایران مبارک باد.
علی نامی که هیچ مسلمانی نمی تواند بی تفاوت از کنارش عبور کند
وجود با برکت و ارزشمند حضرت محمد ( صل اله علیه و آله و سلم ) داشت زمینه نزول قرآن را فراهم می کرد و به موازات آن، زمینه پیدایش انسانی که قرآن را در خود تجسم دهد باید فراهم می شد.
... [مشاهده متن کامل]
ده سال دیگر قرآن از عدالت سخن خواهد گفت و این علی ( علیه السلام ) است که باید این عدالت را در همان سطحی که خدا خواسته در وجود خویش تجسم دهد تا مردم آن را که می شنوند ببینند.
حضرت محمد ( ص ) برای ایجاد این تحول در راه تربیت انسانها به دو عامل نیاز قطعی داشت یکی قرآن و دیگری عترت پیامبر بود و علی ( ع ) شاخص ترین فرد عترت است.
نقطه عطفی در تاریخ بشر دارد بوجود می آید نقطه عطفی که دنیای کهنه و فرسوده را از دنیای جدیدش جدا خواهد کند سیزده رجب روز جمعه سال سی ام عام الفیل است و عرب جمعه را احترام می کرد و ماه رجب را حُرمت بیشتری می گذاشت.
علی ( ع ) شاخص ترین فرد عترت پیامبر خاتم است
به یک باره سنگ های خارای دیوارهای بیت العتیق کعبه آغوش گشودند دیوارهای خانه کعبه که مرکز عالم و کانون سکون زمین است با لبخندی لب باز کردند و نام علی ( ع ) را همچون کلامی مقدس بر زبان آوردند، فاطمه بنت اسد ( س ) به درون خانه خدا فراخوانده شد تا زیباترین تولد تاریخ بشر به نام مبارک حضرت على ( ع ) ثبت شود کسی که سرفراز ترین قله معرفت است و به مریدانش می آموخت: رفعت یک انسان در آزادگی اوست.
و ای مولای ما تو به دنیا آمدی از خانه ای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید گویا صاحب این خانه بیش از همه با تو نرد عشق می باخت که آغاز ماجرایت را از قلب خانه خویش رقم زد.
خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید، نگاه کن که حضرت محمد ( ص ) چگونه دلگرمِ آمدن توست چگونه لبخند شکر بر لبان مبارکش نشسته است و ذوالفقار بی تاب رخسار تو به آینده ای می اندیشد که چون عصای موسی در دستان تو اسطوره بیافریند، خروش رعد آسای ذوالفقارت در بدر حماسه بسراید، در خندق در برابر تمامی کفر بایستد، در خیبر اعجاز بیافریند و آسمان و زمین را به تحسین وادارد.
ای مولای ما تو به دنیا آمدی از خانه ای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید
یا فاطمه بنت اسد ( س ) هم اکنون کعبه از شوق حضور طفل تو سینه خواهد شکافت، عظمت کودک تو آسمان ها را به زانو در خواهد آورد، او کامل کننده دین احمد و سنگ صبور محمد ( ص ) است کسی که بیابان های خشکِ ظلم و تبعیض را به سر سبزترین باغ های عدالت پیوند خواهد زد.
و ای مولای ما تو به دنیا آمدی از خانه ای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید گویا صاحب این خانه بیش از همه با تو نرد عشق می باخت که آغاز ماجرایت را از قلب خانه خویش رقم زد.
سلام بر تو ای هم نام خداوند! سلام بر اسم بی شباهت تو که مظهر العجائب هستی و تلفظ معجزه وار نامت تمام اهریمنان عالم را به ستیز فرا می خواند، نامت شمشیر وحی آمیزی است که فاتحانه حق را در دل ها حاکم می کند، نامت تمام قیل و قال های عبث را به سکوت وامی دارد تا خود بر تمام صداها و کلام ها فرمانروایی کند خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید، دنیا چقدر از آینده خویش می هراسید وقتی تو نبودی.
خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید، نگاه کن که حضرت محمد ( ص ) چگونه دلگرمِ آمدن توست
خوش آمدی ای مرد روزهای سخت در راه، حضرت موسی ( ع ) هارون را داشت و باز در غربت بود، ای یار و برادر رسول گرامی خداوند، حضرت محمد ( ص ) اما تو را داشت که بت های کفر را به خاک نابودی می کشاند حضرت محمد ( ص ) تو را داشت که کعبه را از هر چه لات و عزی بود می تکاند و پرچم توحید را بر بامش برمی افراشت، موسی ( ع ) اگر تو را داشت سامری قبیله اش را فریب نمی داد و بنی اسرائیل را گوساله ای زرین از خود بی خود نمی کرد.
در زمانی که پادشاهان با لشکر کشی ها و شمشیرها سرزمین ها را فتح می کردند دوست خدا در خانه خدا متولد شد تا از بالای منبر دلها را فتح کند.
حضرت علی ( ع ) مظهر توحید و جوهره همه انقلاب های توحیدی است انسانی که رسالت تاریخی تمامی پیامبران الهی در او تجسم یافته، علی ( ع ) کسی است که نه تنها با اندیشه و سخنش، بلکه با وجود و زندگی اش به همه درد ها و نیازها و همه احتیاج های چند گونه بشری در همه دوره ها پاسخ می دهد و تمام پرسش های بی پاسخ خلقت را به پاسخ می ایستد کسی که خود کعبهِ آرزوهای تمام حق جویان و حقیقت خواهان است، قبله عارفان و خدا پرستان است و مصباح جمال ازلی و گوهر تابناک الهی است.
حضرت علی ( ع ) ولایت آسمان و زمین را در دست داشت و بر دل ها حکم روا بود
حضرت علی ( ع ) توجیه کننده عدل و نشان دهنده عالیترین مظاهر آن بود و دنیا از روزنه وجود علی ( ع ) به شناخت عدل توفیق یافت، اگر میلاد مبارک این کودک نبود مؤمنان پس از رسول اکرم ( ص ) ناشناخته می ماندند، قرآن از پراکندگی به یکپارچگی نمی رسید، حق برای چند صباحی مهلت خود نمایی پیدا نمی کرد و هیچ مصداقی برای حکومت عدل پدید نمی آمد.
ذوالفقار برترین و گویاترین حدیث مردانگی او و نهج البلاغه گویاترین مرتبه ایمان و علم اوست و نامِ نامیش هم چنان مایه امید و نویدِ شیعیان و محبانش است.
ای آقای ما ای کمال تولد انسان، سکوت25 ساله تو بلندترین فریاد تاریخ بود که طنین اش هنوز هم ردِ پای مظلومیت و عدالتت را در بستر تاریخ منعکس می کند عدالتی که از شرق تا غرب عالم تشنه عدالت حضرت علی ( ع ) است.
میلاد پُر برکت این نوزاد، گنجینه بی بدیل خلقتی شد که لبریز از علم و عزت و عدالت و شجاعت و زُهد و صراط مستقیم است، کسی که اگر شمشیرش نمی بود اساس اسلام استوار نمی ماند.
ای مظهر رسالتِ تاریخیِ تمامی پیامبران، تمام واژه ها از توصیف عظمت تو عاجزند، تمام عقل ها از درک بزرگی ات قاصرند و تمام قلم ها ناتوان، وقتی خلیفه خدا را شبگرد کوچه پس کوچه های کوفه می بینند که در پی بینوایان است تا شادی را بین کودکان یتیم تقسیم کند.
میلاد خجسته، پُر برکت و سراسر نورِ مولی الموحدین امیرالمومنین حضرت علی مبارک باد
آه ای روزگار لحظه ای پرده از راز خویش بردار، بگذار این همه مردمان غافل سردرگم بدانند مردی که شب ها نان بینوایان شهر را بر دوش می کشد و سفره هایشان را به بزم رونق می بَرد همین کودک معصومی است که روزها به طمع بیت المال عدالتش را سرزنش می کنند و در تنگناها و فتنه ها تنهایش می گذارند بگذار بدانند مردی را که برای جنگ های ناخواسته بی دلیل سرزنشش می کنند همین سایه معصومی است که شب ها درِ خانهِ بیوه زنان و یتیمان را می کوبد تا لبخند شادی بر رخسار کودکان گرسنه بنشاند.
حضرت علی ( ع ) ولایت آسمان و زمین را در دست داشت و بر دل ها حکم روا بود او گماشته خداوند بر زمین، نگهبان خاک و حجت پروردگار بود او هرگز برای فرمان روایی خود اسباب و بهانه دنیوی نخواست و همواره پا بر جای پای رسول خدا نهاد و هیچ کس در عمل کردن به قرآن از او پیشی نگرفت.
میلاد خجسته، پُر برکت و سراسر نورِ مولی الموحدین امیرالمومنین حضرت علی ( ع ) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت بر عاشقان و رهروان راهش و به حضرت ولی عصرآقا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه ) و بر همه مردم ایران و مسلمانان جهان و به مقام معظم رهبری مبارک باد، روز پدر بر همه شما مردم ایران مبارک باد.
وقتی انقلاب ها پوک می شوند
انقلاب ها وقتی پوک می شوند که شعارهای اصلی آنها تبدیل بشود به یک سری نماد، چهره و عکس روی دیوار، عکس امام هست ولی محتوای سخن و شعار امام نیست، در ابتدای انقلاب منطق انقلاب مقابله با فقر و نابرابری و مقابله با تبعیض، استکبار و مقابله با محدود کردن آزادی های مردم بود.
... [مشاهده متن کامل]
محور انقلاب در زمان امام بر پایه دیگری می چرخید ولی ما الان نگاه می کنیم و می بینیم اشرافیت مدرن یک تبعیض نهادینه شده است، متاسفانه هر مسئولی در هر دولتی تا بتواند به مردم و همکاران و انقلاب و ایران خیانت می کند و در این میان قوه قضائیه خائن ترین به مردم است که شخصا می توانم ثابت کنم ولی بعضی اطرافیان فاسد رهبری نمی گذارند شکایت نامه من به رهبری برسد و ایشان بفمند در بین مردم و دستگاه های دولتی به مردم چه خیانت هائی که نمی کنند، من فقط ماهی ششصد هزار تومان پول آب ریزش بینی می دهم غیر از هفده داروئی که در روز می خورم در بیت رهبری چه خبر است که جواب شکایات نامه های ما را از قوه فاسد قضائیه نمی دهند؟.
اشرافیت ابعاد مختلفی دارد یک بخش آن منزلت یک انسانه، یک وقت جایگاه هایی که خیلی از آقایان از برای خودشان درست کرده اند تا از مردم فاصله داشته باشند، یک وقت جناح های ما هستند که متاسفانه بحث جناح ایکس و جناح ایگرگ و جناح دال و غیره نیست بلکه هر کسی طبق عقل و خواسته خودش با انقلاب کار می کند.
امام راحل سه دفعه در صحیفه تاکید می کنند اقشار متوسط به بالا حق ندارند مسئول جمهوری اسلامی باشند ولی ما الان نگاه می کنیم و می بینیم که تبعیض نهادینه شده است آری اشرافیت مدرن یک تبعیض خیانت آمیزی است که متاسفانه نهادینه شده است.
تا امروز یکی از این آقایان دادگاهی نشده اند چون اونها کسانی اند که حقوق اضافه گرفتند فقط حقوق هم نیست املاک اضافه گرفتند فقط املاک هم نیست رفتن سفرهای خارجی برگشتن و دوباره رفتن کلی رانت رانت رانت پاداش ها وام های بلاعوض و وام های چند صد میلیاردی ، بعد نگاه می کنیم همه اش یک راهکار قانونی دارد اینکه رهبری دخالت کنند.
مردم نگاه می کنند یک کار گر با ماهی 12 میلیون کجا مقایسه می شود با حقوق یک کارمند انگل که ماهی 350000 میلیون تومانی به بالا حقوق می گیره، مردم دارند همه اینها را می بینند.
انقلاب آمد تا این فضاها را به هم بزند انقلاب آمد تا هیچ طوری مسئولین و جامعه نخبگان با مردم فاصله نگیرند چرا مردم ما طرفدار هیچ جناحی نیستند چرا مردم ما هر چند سال از روی لج به یک جناح و چند سال بعد به یک جناح دیگه رای می دهند؟، مردم میگویند همه اینها بازیست چون گستاخی انقلاب در میان مردم پخش است.
آدم های بدبخت بیچاره ای که انقلاب را آنها کردند فتنه 88 را آنها جمع کردند همه هزینه های انقلاب و تحریم و فشار و گرانی افسار گسیخته را همین ها دارند تحمل می کنند، امیر مومنان ( ع ) می فرمایند: ملاک در یک جامعه باید این باشه که میانه ترین در حق، و فراگیرترین در عدل باشد، ولی کو عدالت؟ آیا همه مردم از همین وضع فلاکت باری که در نظام سلامت پزشکی ما هست راضی هستند؟ در قوه قضائیه ما پر از خیانت هست، نمایندگان مقام معظم رهبری در قوه قضائیه و ادارات و کابینه ها و سازمان ها هم فقط سکوت کرده اند و خود رهبری هم که جواب شکایت ما مردم را نمی دهند؟.
یک رئیس اداره یا نماینده یک سازمان و اداره و فرد باید مسئولیت عواقب کارش را بر عهده بگیرد و جوابگو باشد، مثلا اگر یک رئیس نداند زیر دستانش چه کار می کنند و چیزی نگوید با آنان هم دست است و اگر بداند زیر دستانش چه کار می کنند و باز چیزی نگوید لیاقت رئیس بودن را ندارد.
انقلاب ها وقتی پوک می شوند که شعارهای اصلی آنها تبدیل بشود به یک سری نماد، چهره و عکس روی دیوار، عکس امام هست ولی محتوای سخن و شعار امام نیست، در ابتدای انقلاب منطق انقلاب مقابله با فقر و نابرابری و مقابله با تبعیض، استکبار و مقابله با محدود کردن آزادی های مردم بود.
... [مشاهده متن کامل]
محور انقلاب در زمان امام بر پایه دیگری می چرخید ولی ما الان نگاه می کنیم و می بینیم اشرافیت مدرن یک تبعیض نهادینه شده است، متاسفانه هر مسئولی در هر دولتی تا بتواند به مردم و همکاران و انقلاب و ایران خیانت می کند و در این میان قوه قضائیه خائن ترین به مردم است که شخصا می توانم ثابت کنم ولی بعضی اطرافیان فاسد رهبری نمی گذارند شکایت نامه من به رهبری برسد و ایشان بفمند در بین مردم و دستگاه های دولتی به مردم چه خیانت هائی که نمی کنند، من فقط ماهی ششصد هزار تومان پول آب ریزش بینی می دهم غیر از هفده داروئی که در روز می خورم در بیت رهبری چه خبر است که جواب شکایات نامه های ما را از قوه فاسد قضائیه نمی دهند؟.
اشرافیت ابعاد مختلفی دارد یک بخش آن منزلت یک انسانه، یک وقت جایگاه هایی که خیلی از آقایان از برای خودشان درست کرده اند تا از مردم فاصله داشته باشند، یک وقت جناح های ما هستند که متاسفانه بحث جناح ایکس و جناح ایگرگ و جناح دال و غیره نیست بلکه هر کسی طبق عقل و خواسته خودش با انقلاب کار می کند.
امام راحل سه دفعه در صحیفه تاکید می کنند اقشار متوسط به بالا حق ندارند مسئول جمهوری اسلامی باشند ولی ما الان نگاه می کنیم و می بینیم که تبعیض نهادینه شده است آری اشرافیت مدرن یک تبعیض خیانت آمیزی است که متاسفانه نهادینه شده است.
تا امروز یکی از این آقایان دادگاهی نشده اند چون اونها کسانی اند که حقوق اضافه گرفتند فقط حقوق هم نیست املاک اضافه گرفتند فقط املاک هم نیست رفتن سفرهای خارجی برگشتن و دوباره رفتن کلی رانت رانت رانت پاداش ها وام های بلاعوض و وام های چند صد میلیاردی ، بعد نگاه می کنیم همه اش یک راهکار قانونی دارد اینکه رهبری دخالت کنند.
مردم نگاه می کنند یک کار گر با ماهی 12 میلیون کجا مقایسه می شود با حقوق یک کارمند انگل که ماهی 350000 میلیون تومانی به بالا حقوق می گیره، مردم دارند همه اینها را می بینند.
انقلاب آمد تا این فضاها را به هم بزند انقلاب آمد تا هیچ طوری مسئولین و جامعه نخبگان با مردم فاصله نگیرند چرا مردم ما طرفدار هیچ جناحی نیستند چرا مردم ما هر چند سال از روی لج به یک جناح و چند سال بعد به یک جناح دیگه رای می دهند؟، مردم میگویند همه اینها بازیست چون گستاخی انقلاب در میان مردم پخش است.
آدم های بدبخت بیچاره ای که انقلاب را آنها کردند فتنه 88 را آنها جمع کردند همه هزینه های انقلاب و تحریم و فشار و گرانی افسار گسیخته را همین ها دارند تحمل می کنند، امیر مومنان ( ع ) می فرمایند: ملاک در یک جامعه باید این باشه که میانه ترین در حق، و فراگیرترین در عدل باشد، ولی کو عدالت؟ آیا همه مردم از همین وضع فلاکت باری که در نظام سلامت پزشکی ما هست راضی هستند؟ در قوه قضائیه ما پر از خیانت هست، نمایندگان مقام معظم رهبری در قوه قضائیه و ادارات و کابینه ها و سازمان ها هم فقط سکوت کرده اند و خود رهبری هم که جواب شکایت ما مردم را نمی دهند؟.
یک رئیس اداره یا نماینده یک سازمان و اداره و فرد باید مسئولیت عواقب کارش را بر عهده بگیرد و جوابگو باشد، مثلا اگر یک رئیس نداند زیر دستانش چه کار می کنند و چیزی نگوید با آنان هم دست است و اگر بداند زیر دستانش چه کار می کنند و باز چیزی نگوید لیاقت رئیس بودن را ندارد.
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
آیات بخوانید که ماه علی گرفت
دستی رسید و راه نگاه علی گرفت
بابا رسید و دید گلش را و آه نه…
خاری مجال گفتن آه علی گرفت
دست خدا دو دست به زانو گرفته بود
... [مشاهده متن کامل]
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
آتش زبانه از در و مسمار می کشید
دستی شکسته منت دیوار میکشید
یک سو تمام خصم علی را و یک طرف
یک بانوی خمیده ی بیمار میکشید
با حال مضطرش ز همه رو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
آنان که زخم بر پر و بال ملک زدند
بر زخم های تازه ی حیدر نمک زدند
با حرص بی هوا جلوی شوهرش
بانوی آسمان و زمین را کتک زدند
چادر به خون تازه دگر خو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
زهرا میان کوچه زمین خورد یاعلی
برخواست دوباره زمین خورد یاعلی
یک قطره اشک از دل هفت آسمان چکید
گویا تمام عرش زمین خورد یاعلی
با اشک تمام آسمان دم یاهو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
دیگر صدای ناله ی زینب عجیب شد
چیزی شبیه ناله ی امَّن یُجیب شد
پنجاه سال بعد دوباره همان صدا
پیچید و قتلگاه پر از بوی سیب شد
قاتل به دست خنجر و گیسو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
باید گریست بر کفنی که نداشتی
بر پاره های پیرهنی که نداشتی
خون گریه کرد با دل خونین مادرت
با زخم های آن بدنی که نداشتی
زینب نشسته بود و پهلو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
آیات بخوانید که ماه علی گرفت
دستی رسید و راه نگاه علی گرفت
بابا رسید و دید گلش را و آه نه…
خاری مجال گفتن آه علی گرفت
دست خدا دو دست به زانو گرفته بود
... [مشاهده متن کامل]
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
آتش زبانه از در و مسمار می کشید
دستی شکسته منت دیوار میکشید
یک سو تمام خصم علی را و یک طرف
یک بانوی خمیده ی بیمار میکشید
با حال مضطرش ز همه رو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
آنان که زخم بر پر و بال ملک زدند
بر زخم های تازه ی حیدر نمک زدند
با حرص بی هوا جلوی شوهرش
بانوی آسمان و زمین را کتک زدند
چادر به خون تازه دگر خو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
زهرا میان کوچه زمین خورد یاعلی
برخواست دوباره زمین خورد یاعلی
یک قطره اشک از دل هفت آسمان چکید
گویا تمام عرش زمین خورد یاعلی
با اشک تمام آسمان دم یاهو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
دیگر صدای ناله ی زینب عجیب شد
چیزی شبیه ناله ی امَّن یُجیب شد
پنجاه سال بعد دوباره همان صدا
پیچید و قتلگاه پر از بوی سیب شد
قاتل به دست خنجر و گیسو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
باید گریست بر کفنی که نداشتی
بر پاره های پیرهنی که نداشتی
خون گریه کرد با دل خونین مادرت
با زخم های آن بدنی که نداشتی
زینب نشسته بود و پهلو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
هلاک شدن