تهطل. [ ت َ هََ طْ طُ ] ( ع مص ) هطل. ( اقرب الموارد ). || شفا یافتن از بیماری. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تهطلؤ و هطل شود. || حیله و فریب کردن دزد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تهطلس شود.