تهرو

لغت نامه دهخدا

تهرؤ. [ ت َ هََ رْ رُءْ ] ( ع مص ) نیک پخته شدن گوشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || شکسته شدن چارپا از سرما. یقال : هراء الماشیة فتهرأت. ( لسان العرب از ذیل اقرب الموارد ). رجوع به تهرئة شود.

واژه نامه بختیاریکا

( ● ) ؛ پیش بین

پیشنهاد کاربران

بپرس