در تقویم و تهذیب چنین کسان سعی پیوستن همچنان باشد که کسی شمشیر بر سنگ آزماید. ( کلیله و دمنه ).
ز احداث چرخ است تهذیب مردم
چو از زخم خایسک تزیین خنجر.
رشید وطواط.
از پی تهذیب ملک قبض کنی جان خصم کز پی تریاک نوش نفع کند زهر مار.
خاقانی.
با حصول مراد با نیشابور آمد و به تهذیب و ترتیب آن اعمال و تدبیر و تقدیر آن اشتغال بر وجهی خوب و آیینی محبوب قیام نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 110 ).- تهذیب اخلاق ؛ علم تهذیب که آن را سیاست مدنی خوانند و آن عبارت است از دانستن کیفیت اکتساب ملکاتی که جملگی افعال که به اراده نفس انسانی صادر شود محمود یا مذموم بود. ( نفایس الفنون ). خویهای فاسد را از خود دور کردن و دارای اخلاق نیکو گشتن. ( ناظم الاطباء ) :... یعنی چون وجوه تجارب معلوم گشت اول در تهذیب اخلاق خویش باید کوشید. ( کلیله و دمنه ). واجب آمد معلم پادشاهزاده را در تهذیب اخلاق خداوندزادگان. ( گلستان ). رجوع به تهذیب یافته شود.