تهدیم. [ ت َ ] ( ع مص ) مبالغه هدم. ( زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( تاج المصادر بیهقی ). بسیار شکستن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). شکستن بنا و ویران کردن. ( شدد للبالغة ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به هدم شود.