تهدید اصحاب شمال

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تهدید اصحاب شمال (قرآن). اصحاب شمال و نگون بختان، به کیفر جهنم از جانب خدا تهدید شدند.
اصحاب شِمال در اصطلاح قرآن کسانی اند که گمراه، تکذیب کننده و کافر بوده، در قیامت نامه عمل خود را با دست چپ دریافت می کنند، بنابراین، مؤمنان گنهکاری که برهه ای در جهنم به سر برده، سپس با شفاعت آزاد می شوند در شمار اصحاب شمال نخواهند بود، گرچه برخی آنان را نیز از مراتب اصحاب شمال دانسته و ویژگیهایی را که در آیات برای اصحاب شمال بیان شده به غالب آنان که کافرند مربوط دانسته اند. این گروه از مؤمنان در زمره اصحاب یمین نیز نیستند، زیرا اصحاب یمین با حسابرسی آسان به بهشت وارد می شوند؛ از این رو شاید بتوان گفت انسانها در قیامت به اصحاب یمین و اصحاب شمال منحصر نخواهند بود. واژه «اصحاب الشمال» دو بار در آیه ۴۰ واقعه و «اصحاب المشئمه» که تعبیری دیگر از اصحاب شمال در قرآن است نیز سه بار در آیات ۹ واقعه و ۱۹ بلد به کار رفته است. در قرآن از اصحاب شمال با عناوین دیگری نیز یاد شده است؛ مانند:«مکذّبین»؛ «ضالّین»، «کافر»، «أعمی»، «مَن اوتِیَ کِتبَهُ وراءَ ظَهرِه»، «مَن اوتِیَ کِتبَهُ بِشِمالِهِ». در ۳۵ آیه از سوره واقعه ، ۱۲ آیه از حاقه ، ۶ آیه از انشقاق ، ۱۴ آیه از مدثر ، یک آیه از اسراء و دو آیه از بلد درباره این گروه سخن به میان آمده است.
کیفر اصحاب شمال
واصحـب الشمال ما اصحـب الشمال• فی سموم وحمیم• وظـل من یحموم• لا بارد ولا کریم• انهم کانوا قبل ذلک مترفین• وکانوا یصرون علی الحنث العظیم• وکانوا یقولون ائذا متنا وکنا ترابـا وعظـمـا اءنا مبعوثون• او ءاباؤنا الاولون• قل ان الاولین والاخرین• لمجموعون الی میقـت یوم معلوم.(و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالی (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده می شود)!• آنها در میان بادهای کشنده و آب سوزان قرار دارند، • و در سایه دودهای متراکم و آتشزا! • سایه ای که نه خنک است و نه آرامبخش! • آنها پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند،• و بر گناهان بزرگ اصرار می ورزیدند،•و می گفتند: «هنگامی که ما مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا برانگیخته خواهیم شد؟! •یا نیاکان نخستین ما (برانگیخته می شوند)؟! » • بگو: «اولین و آخرین،•همگی در موعد روز معینی گردآوری می شوند،)
نامه اعمال در دست چپ
واما من اوتی کتـبه بشماله فیقول یــلیتنی لم اوت کتـبیه• ولم ادر ما حسابیه• یــلیتها کانت القاضیه• ما اغنی عنی مالیه• هلک عنی سلطـنیه• خذوه فغلوه• ثم الجحیم صلوه• ثم فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعـا فاسلکوه.(اما کسی که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند می گوید: «ای کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمی دادند.• و نمی دانستم حساب من چیست! •ای کاش مرگم فرا می رسید! • مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، • قدرت من نیز از دست رفت! »• او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید! • سپس او را در دوزخ بیفکنید!•بعد او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ببندید؛) واما من اوتی کتـبه وراء ظهره• فسوف یدعوا ثبورا• ویصلی سعیرا.(و اما کسی که نامه اعمالش به پشت سرش داده شود،•بزودی فریاد می زند وای بر من که هلاک شدم!•و در شعله های سوزان آتش می سوزد.) والذین کفروا بـایـتنا هم اصحـب المشـمه(و کسانی که آیات ما را انکار کرده اند افرادی شومند (که نامه اعمالشان به دست چپشان داده می شود).) علیهم نار مؤصده.(بر آنها آتشی است فروبسته (که راه فراری از آن نیست)!)

پیشنهاد کاربران

بپرس