تهتر

لغت نامه دهخدا

تهتر. [ ت َ هََ ت ْ ت ُ ] ( ع مص ) نادانستن. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تهتار. ( اقرب الموارد ).

تهتر. [ ت َ ت َ ] ( ع اِ ) گواهی که دیگری را تکذیب کند. ج ، تهاتر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تهاتر شود.

فرهنگ فارسی

گواهی که دیگری را تکذیب کند جمع تهاتر

پیشنهاد کاربران

اشعار=برهنه شعر سکسی و بی پرده که حتی آلات تناسلی را با همان اسم بی شرمی خود واضح بگوید مثل واژه کیر وکدوی مولا نا مثل یک دوبیت در هجو یاری وحشی بافقی مثل عارفنامه ایرج میرزا مثل یک بیت شعر خود عارف در هجو احمد نظیف هرواژه ای که بی مرده نام همه کس فهم ان الت برده شود همان بیت بهرهنه سروده شده است
هات=زیاد بی شرم و عریان مثل سخن عریان و شعر برهنه و بی پرده مثل شعر ایرج میرزا
هاتر=بی شرم که مخفف ان همان هات است و این هات هات انگلیسی که بمعنی زیاد تند بسیار است نیست و ای هات بی پردگی و بی شرمی است
هاتر=بی پرده بی حیا
هاتر پرده در نیست ولی مخالف و متضاد ساتر است
هتر=بیماری آلزایمر شدید در اثر پیری
معادله و تحقیقی که گواهی کذب را باطل کند و حق را محق نماید رجوع به تهاتر شود

بپرس