تهادی. [ ت َ ] ( ع مص ) یکدیگر را هدیه دادن. الحدیث : تهادوا تحابوا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). هدیه با هم فرستادن. ( غیاث اللغات ). || نرم رفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خرامان رفتن زن و آهسته رفتن از ناتوانی یا از مستی. ( آنندراج ). || خمیدن در رفتار. یقال : تهادت المراة؛ ای تمایلت فی مشیتها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بدو تن رفتن. ( منتهی الارب ). بدو تن تکیه کرده راه رفتن. ( از اقرب الموارد ).