ته میدانی

لغت نامه دهخدا

ته میدانی. [ ت َ هَِ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) مردم بی سروپا و خانه بدوش. ( غیاث اللغات ). جمعی هستند از لوطیان و بی سروپایان که در ته میدان گاه در یک گوشه افتاده می باشند. ( بهار عجم از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) :
سینه چاکان سر کوچه و بازار توایم
ته میدانی نعمت خور دیدار توایم.
میرنجات ( ازآنندراج ).

فرهنگ فارسی

مردم بی سر و پا و خانه بدوش جمعی هستند از لوطیان بی سر و پایان که در ته میدان گاه در یک گوشه افتاده می باشند

پیشنهاد کاربران

بپرس