ته دیگ

/tahdig/

معنی انگلیسی:
burnt portion adhering to the pan

لغت نامه دهخدا

ته دیگ. [ ت َه ْ ] ( اِ مرکب ) ته گیره. چیزی که از طعام برشته ، ته دیگ چسبیده باشد. ( آنندراج ): ته دیگی ؛ جزء برشته ای ازغذا که به دیگ می چسبد. ( ناظم الاطباء ). قسمتی از پلویا چلو که در ته دیگ رنگ سرخ گیرد و برنجها بهم پیوسته میگردد. قسمت زیرین پلو و چلو که سرخ و سخت شده باشد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به ته شود.
- ته دیگ تراشیدن ؛ بد نواختن ذات اوتاری. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ورقه ای از پاکیزه کردنپیراستن پاک داشتن . ۲ - پاکیزه کردن اخلاق . ۳ - اصلاح کردن از عیب و نقص ( شعر یا نثر را ) . ۴ - ( اسم ) پیرایش . ۵ - پاکیزگی . جمع : تهذیبات . یا تهذیب اخلاق . ( علم ) . یا تهذیب نفس .

فرهنگ معین

(تَ ) (اِمر. ) ورقه ای از برنج ، سیب - زمینی یا نان که در ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد.

فرهنگ عمید

مقداری از پلو که در تهِ دیگ چسبیده و برشته شده باشد، ته گیره.

واژه نامه بختیاریکا

رَن رَن؛ بُرّن

جدول کلمات

بکران, بنکران

پیشنهاد کاربران

ته دیگ به قسمتی از پلو که به ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد گفته می شود. ته دیگی جزء برشته ای از غذا است که به دیگ می چسبد. ناظم الاطباء می گوید:
«قسمتی از پلو یا چلو که در ته دیگ رنگ سرخ گیرد و برنج ها بهم پیوسته می گردد. قسمت زیرین پلو و چلو که سرخ و سخت شده باشد. اگر ته دیگ حاوی مواد دیگری به جز برنج باشد به آن ته چین گفته می شود. »
...
[مشاهده متن کامل]

ته دیگ را در بشقاب جداگاه سر سفره می آورند؛ ته دیگی که درسته از دیگ درآمده باشد - مانند ته دیگ پلوپز برقی - را «ته دیگ قلفتی» می نامند.
دو روایت مختلف برای تولد ته دیگ و سپس ورود آن به سفره ایرانی ها وجود دارد. اولی به دوره قاجار و زمان سلطنت ناصرالدین شاه یا مظفرالدین شاه قاجار بازمی گردد. بنابر این روایت، خدمه هایی که در مطبخ شاه کار می کردند، با باقی مانده غذا، شکم شان را سیر می کردند. و روزی نوکرها بر سر ته دیگ غذا دعوا می کنند. وقتی ماجرا را از سرآشپز جویا می شوند، ماجرای ته دیگ به گوش شاه می رسد و او دستور می دهد که کمی از ته دیگ را برایش ببرند. شاه که از خوردن ته دیگ مسرور می شود، دستور می دهد پس از آن، ابتدا ته دیگ را به عنوان پیش غذا برای او ببرند و بعد، غذای اصلی را.
حکایت دوم اما به هیچ دوره تاریخی ای اشاره نمی کند و بیشتر رنگ افسانه دارد. بنابر این حکایت، حواس یکی از طباخان درباری، هنگام پختن چلو مرغ پرت می شود و چلو شفته شده و ته دیگ می بندد. طباخ از ترس جانش از زعفران کمک می گیرد و مرغ غذا را همراه با ماست و تخم مرغ به چلوی ته گرفته، اضافه می کند. به این ترتیب نه تنها جان طباخ در امان می ماند که اولین ته چین زعفرانی متولد می شود.
انواع ته دیگ:
• ته دیگ برنج
• ته دیگ نان ( ترجیحاً لواش یا تافتون. سنگک و بربری استفاده نمی شود )
• ته دیگ سیب زمینی
• ته دیگ ته چین ( با ماست و زعفران )
• ته دیگ برگ مو ( مناسب آلبالوپلو )
• ته دیگ کاهو ( برای باقلاپلو )
• ته دیگ ماکارونی ( گاهی با ته دیگ سیب زمینی ترکیب می شود )
• ته دیگ پیاز
• ته دیگ تره فرنگی
• ته دیگ املت
• ته دیگ کدو سبز
• ته دیگ باقالی
• ته دیگ کبرا: که از دور ریز و کناره های خمیر شدهٔ نان درست می شود. ( کناره ها و دورریز نان را با قیچی ریز ریز کرده؛ دو یا سه پیمانهٔ آن را کف قابلمهٔ داغ و روغنی ریخته؛ با کمی زردچوبه یا زعفران مخلوط کرده و صاف و پهن نموده سپس برنج یا ماکارونی آبکش شده را روی آن ریخته تا برنج و ته دیگ بعمل بیاید ) همچنین می توان باقیمانده نان خرد شده را خشک کرده برای ته دیگ بعدی هم استفاده نمود.

ته دیگته دیگته دیگ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ته‌دیگ
در زبان سنگسری به تدیگ چککو و یا برککن گفته میشود
Con con
بکران
بکرا
ته دیگ به زبان سنگسری
چّکو jeto
به کوردی لکی میشه کرکر و بن کر
در کوردی لکی کرکر و بن کر
بن کِلاش
در لری بویراحمدی "کِرکِر" گفته میشه که احتمالا از مصدر لری "کِرِنایَن" به معنای کندن و خراشیدن مشتق شده چون در خیلی از موارد ته دیگ به ته قابلمه یا دیگ میچسبه و برای دراوردن اون باید با کف گیر و سایر الات اشپزخانه اون رو دربیاری
ته دیگ به مازندرانی : بِـشتی beshti
Scorched rice
ته دیگ به ترکی: قازماق
ته دیگ به دزفولی میشه بُکَرون
crispy rice
در کردی سورانی :بنکر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس