تنگی کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به سختی بیرون آمدن. ( ناظم الاطباء ). || خست. خودداری. امساک کردن : توانگر که تنگی کند در خورش دریغ آیدش پوشش و پرورش.فردوسی.رجوع به تنگ و تنگی و دیگر ترکیبهای این دو شود.