تنگلی

لغت نامه دهخدا

تنگلی. [ ت َ گ ِ ] ( اِخ ) دهی از بخش اترک شهرستان گنبدقابوس است که از دو آبادی تنگلی گمرک و تنگلی خرابه تشکیل یافته و 500 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

پیشنهاد کاربران

تُنگلی/t�ngeli : تنگ گلی، کوزه ی گلی.
زبانزد:
دست به گلوی تنگلی برد. . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
مازنی:تنگلی : dare tengeli نوک داس، چاقو ومانند آن براساس پژوهش دکتر هیبت الله خرمی، واژه ی تنگلی با زبان گرجی مشترک است.
تنگلی . ( مازنی ) ، خرد ، ناچیز ، دنباله. "دازی تنگلی " - "دنبال داس " .

بپرس