تنگلو
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
تُنگُلو: تُنگ کوچک گِلی با دو دسته گِرد کوچک و گلوی بسیار باریک تر از شکم، با بلندی کمتر از دو وجب
کوزَه: آبدان سفالی با بلندی کمتر از سه وجب
سُوُیْ: سَبویْ، آبدان سفالی یک وجب بزرگتر از کوزه
خومْب: خُمب، خُم، خُمِ بزرگ با بلندی شش هفت وجب که روی چهارپایه نهاده می شد و پایین آن شیر داشت و با خیک یا مَشک پُر آب می شد.
... [مشاهده متن کامل]
سه تای نخست را باید از پاییناب یا فَرَنگِ کاریز پر آب می کردند.
این واژه ها در نیشابور کاربرد دارد.
کوزَه: آبدان سفالی با بلندی کمتر از سه وجب
سُوُیْ: سَبویْ، آبدان سفالی یک وجب بزرگتر از کوزه
خومْب: خُمب، خُم، خُمِ بزرگ با بلندی شش هفت وجب که روی چهارپایه نهاده می شد و پایین آن شیر داشت و با خیک یا مَشک پُر آب می شد.
... [مشاهده متن کامل]
سه تای نخست را باید از پاییناب یا فَرَنگِ کاریز پر آب می کردند.
این واژه ها در نیشابور کاربرد دارد.
تنگلو=کوزه سبو تنگلی تُنگ گِلی تَنگ گلو وبه هرچه معنی شود کوزه است چه تنگ گلی و چه تنگ گلو ولی در اصل تنگ گلو درست است چون گلوی تنگ و باریک دارد