تنگتاب

لغت نامه دهخدا

تنگتاب. [ ت َ ] ( ص مرکب ) معدوم الطاقة. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ناتوان. ( آنندراج ). کم حوصله و بسیار تند و سست و ناتوان. ( ناظم الاطباء ) :
سپاهی عزب پیشه تنگتاب
چو دیدند روی چنان بی نقاب.
نظامی ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس