تنگباری کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دیرپذیری کردن. به سختی بار دادن کسی را : فراخ از ذکای تو شد آن معانی که با فهم ها می کند تنگباری.رضی الدین نیشابوری.رجوع به تنگباری و تنگبار و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.