تنگ گذاشتن
لغت نامه دهخدا
- تنگ گذاشتن بادنجان ؛ ( اصطلاح خانگی ) ریختن بادنجان پخته و امثال آن در سبد و مانند آن و سنگ بر روی آن نهادن تا آبش برود، برای ترشی افکندن و جز آن. ( یادداشت ایضاً ).
- تنگ گذاشتن جامه ؛ در فشار اطو یا جز آن قرار دادن جامه برای هموار شدن. ( از یادداشت های مرحوم دهخدا ).
- تنگ گذاشتن حبوب ؛ در منگنه گذاشتن دانه های روغنی برای استخراج روغن آن. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ).
|| ( اصطلاح بنایی ) آب ریختن روی سنگ آهک پخته تا بشکفد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید