تنگ شام

لغت نامه دهخدا

تنگ شام. [ ت َ گ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیراگیر شام. ( آنندراج ). نزدیک شام :
به این حال پریشان خنده بر صبح وطن دارد
دل آواره ام در تنگ شام حلقه مویی.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).
رجوع به تنگ کلاغ پر و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

گیراگیر شام . نزدیک شام .

پیشنهاد کاربران

بپرس