تنکر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) ناشناس بودن خود را ناشناس نشان دادن ناشناس شدن . ۳ - از حالی بحالت زشت و ناخوش در آمدندگرگون گشتن. ۳ - ( اسم ) ناشناختگی . جمع : تنکرات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خود را ناشناس نمودن.
۳. به حال زشت و ناخوش درآمدن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید