تنویش

لغت نامه دهخدا

تنویش. [ ت َن ْ ] ( ع مص ) نوید دادن. ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). نوید فرادادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ). و فی الحدیث : فیقول اﷲ یا محمد نوش العلماء الیوم فی ضیافتی. ( اللسان از ذیل اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس